دیگری ــ از گَنگ تا زنگبار | آندره ولتر
 
															
					شعر ترجمه ــ تو اویی / و تو منی / که با نور / درمان شده / تو آنی / از طلا و از پریان / زنده و واقعی / زیرِ آفتاب / اینجایی / عزیمتی دیگر / این بازیِ بیرحم / از سحرگاه، / غایبی / عاری از خویشتنی / تو اما خورشیدی				
				دیگری ــ از گَنگ تا زنگبار
تو اویی
و تو منی
که با نور
درمان شده
تو آنی
از طلا و از پریان
زنده و واقعی
زیرِ آفتاب
اینجایی
عزیمتی دیگر
این بازیِ بیرحم
از سحرگاه، غایبی
عاری از خویشتنی
تو اما خورشیدی
 
					 
	 
	 
							




