دیگری ــ از گَنگ تا زنگبار | آندره ولتر

reference: pinterest.com
شعر ترجمه ــ تو اویی / و تو منی / که با نور / درمان شده / تو آنی / از طلا و از پریان / زنده و واقعی / زیرِ آفتاب / اینجایی / عزیمتی دیگر / این بازیِ بی‌رحم / از سحرگاه، / غایبی / عاری از خویشتنی / تو اما خورشیدی

دیگری ــ از گَنگ تا زنگبار

تو اویی
و تو منی
که با نور
درمان شده

تو آنی
از طلا و از پریان
زنده و واقعی
زیرِ آفتاب

اینجایی
عزیمتی دیگر
این بازیِ بی‌رحم

 

از سحرگاه، غایبی
عاری از خویشتنی
تو اما خورشیدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.