آتنا
ای خلق یونان، ای خلق سرور، ای خلق نومید،
اینک جز آزادی چیزی نداری که از دست بدهی،
عشقت به آزادی، عشقت به عدل،
و حرمت بیکرانی که برای خود قائلی
ای خلق سرور، مرگ تهدیدت نمیکند،
همانند عشق خود هستی، تو بیریایی،
جسم و جانت تشنهٔ ابدیت است،
خلق سرور، گمان بردی که نان حق تو است.
و شرافتمندانه سازوبرگ جنگ به تو میدادند
تا شرافت خود را نجات دهی، و قانونت را حکمروا سازی،
خلق نومید، جز به سازوبرگت مناز
سازوبرگ آنان ترحم است، از آن امیدی فراهم ساز
این امید را به جنگ نورسیاه فرست،
به جنگ مرگ بیرحم که دیگر قدم به خانهات نگذارد،
خلق نومید، اما خلق قهرمانان،
خلق گرسنه، گرسنهٔ میهن.
ای خرد، ای سترگ، به اندازهٔ زمانهٔ خود،
خلق یونان، ای همیشه چیره بر هوس،
ای آمیزهٔ تن و آرمان تن،
هوسهای طبیعی: آزادی، نان.
آزادی همانند دریا و آفتاب،
نان، همانند خدایان باستانی، نان که مردم را متحد میکند،
توانگری راستین و نورانی، نیرومند از هرچیز،
نیرومندتر از رنج و دشمن