نیم‌روز پاییزی | هرمان هسه

reference: https://www.pinterest.com/pin/55521007900365548/
شعر ترجمه: هرمان هسه (۱۹۶۲-۱۸۷۷) به سهم خود نویسنده و هم‌زمان نقّاش بود و از این دید می‌توان قطعه‌ی «نیم‌روز پاییزی» او را نوعی پرده‌نگاری بر بوم کوچک یک شعر شمرد. خاصّه که اهتمام اوّل این شعر ثبت و نگاه‌داشت یک آن و یک لحظه است، آن هم لحظه‌ای که نه‌تنها به‌سببِ پروازِ زمان در چشم‌برهم‌زدنی از چشم‌انداز نگاه شاعر می‌گریزد،‌بل به‌این‌سبب نیز، که در آن، فرایندی به اوج کما خود می‌رسد: گذر، فصول قانونی خارایین و برگشت‌ناپذیر دارد و بااین‌همه از دست‌برد تصادف در امان نیست.

نیم‌روز پاییزی

روزِ آفتابی، به‌درازای یک ساعت،
در اوجِ خود بازمی‌ایستد،
و به درخشندگی‌یی چنان‌که در رؤیا،
همه‌جا را در زلالِ پرتوِ خود غرق می‌کند.
چندان‌که جهان بی‌هیچ سایه‌ای،
در نیلی و زری آکنده از عطری جان‌بخش، و آرامشی جاافتاده،
غنود است.
ــ مباد سایه‌ای بر سرِ این تصویر بیفتند! ــ
هنوز این اندیشه از ذهن تو نگذشته است،
که لحظه‌ی این ساعتِ زرّین،
از رؤیایِ سبکِ خود به درمی‌آید،
رنگ می‌بازد و آرام می‌خندد،
و خورشید، در قابِ این چشم‌اندازِ موزون،
می‌افسرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *