در انزوای محتوم عنوان نوشته بر پارهٔ بازمانده از كاشی شگفت‌آبی | زیلکه شویرمان

سال در هم می‌ريزد و زمين/ منجمد در اين ريزش  من به خاطر می‌آورم / ابهام پيشگويی‌های وضع هوا را همين امروز صبح / و حس می‌كنم  / در دو دستت هنگامی كه رها می‌کنی / انزوای محتوم  بادی را كه فقط / كلاهها را به اينجا می‌آورد و احيانا چند كاغذ ــ پارهٔ كهنه را.

در انزوای محتوم عنوان نوشته بر پارهٔ بازمانده از كاشی شگفت‌آبی

توقع شكافتن سقف فلك هنگام نوشتن

با مداد تو می‌گويی

شباهت می‌برد به توقع اولين مردان

كه بی‌اعتنا به  زيان‌های كار بر فراز آتلانتيك

چون سگان قلاده‌رهاكرده  پی  صاحبانشان

بر نيمكرهٔ ديگر بگردند اما به‌حتم  شبيه نيست

به آرامش باد  اينجا  بر اين كشتزار

كه سكوت معمول ما را در پی دارد.

سال در هم می‌ريزد و زمين

منجمد در اين ريزش  من به خاطر می‌آورم

ابهام پيشگويی‌های وضع هوا را همين امروز صبح

و حس می‌كنم در دو دستت هنگامی كه  رها می‌کنی

انزوای محتوم  بادی را كه فقط

كلاهها را به اينجا می‌آورد و احيانا چند كاغذ ــ پارهٔ كهنه را.

 


 

Beim Scherbengericht steht der Titel auf dem Stück aus wunderbar blauer Keramik

Die Erwartung mit einem Bleistift beim Aufsetzen
einen Riß in die Erde zu machen sagst du

ähnle der Erwartung der ersten Männer
über dem Atlantik die ohne Rücksicht auf Verluste

wie Hunde loszogen ihren Herrn auf der anderen
Halbkugel zu suchen Sie ähnelt sicherlich nicht

der Windstille hier auf dem Feld
Es folgt unser gewöhnliches Schweigen

Das Jahr fällt zusammen und der Boden
gefriert im Sturz Ich erinnere mich

an die Vagheit der Wettervorhersage heute morgen
und fühle an beiden Händen während du losläßt

das Scherbengericht des Winds der nur
Hüte herbringt und vielleicht ein paar alte Papiere

از همین مترجم

از شعرهای دیگر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.