خورشید سیاه | نیکوس گاتسوس

شعر ترجمه ــ شاعر و مترجم و ترانه سرای یونانی. زادهی ۱۹۱۱ روستای آسه در آرکادیا از پلوپونز. در طرابلس تحصیلاتش را آغاز کرد و در رشتهی فلسفهی دانشگاه آتن ادامه داد. همانجا با اودیسئوس الیتیس شاعر دوست شد. در دههی ۳۰ دو مجموعه شعر منتشر کرد و نامش بهعنوان شاعری در راه تثبیت شد. اما شاهکار در دوران اشعال نازیها سروده شده. مانند اغلب شاهکارهای جوششی، حماسهی سوررئالیستی Amorgos شعر بلندی که در شبی الهامآمیز سروده و ماندگار شد. پس از جنگ با سرایش ترانه برای موسیقی مدرن یونانی، آثارش را گسترش داد. ابتدا هاجیداکیس برای بخشهایی از شعر آمورگوس موسیقی ساخت. با گسترش ترانهسرایی، نقشی جدید و تأثیرگذار بهعنوان ترانهسرا برای آهنگسازان محبوب یونان، به ویژه هاجیداکیس، تئودوراکیس، زارهاکوس و دیگران ایجاد کرد. ترجمهی ادبی یکی دیگر از زمینههای کاری گاتسوس بود که آثار شعر و نمایشنامهی مدرن اروپا از لورکا و استریندبرگ گرفته تا ژان ژنه و یوجین اونیل را شامل شد. در کنار آن به معرفی جهانی نمایش کلاسیک یونان پرداخت. گاتسوس به سال ۱۹۹۲ در آتن درگذشت.
خورشید سیاه
خورشید سیاه است، سیاه است امروز
واهی است این آسمان صاف
من نشستم اما جایی که دریا
به این دنیای گناه درمیآید
و در چهل موج
گناهان را به گورشان فرستادم
دوست بدشانس. خسته ام از تو
گل سوسن آزادی
به تلخی لباس مقدسات را
جمع کردم شستم و خون زدوده شد
در چهل جزر و مد
خورشید سیاه است، سیاه است امروز
و هیچ ناقوسی نمینوازد
من اما زانو زدم
در دامنههای درد
پیش باکره مقدس
و گریستم برای قربانیان مرگ
از پای افتاده در چهل گورستان
