دموکراسی | آرتور رمبو

شعر جهان ــ آرتور رمبو در بیست اکتبر ۱۸۵۶ در شارلویل فرانسه به دنیا آمد. پدرش سرباز توپخانه بود و مادرش از خانوادهی ملاکین با رفتارهای خشک و خشن بود. آرتور در ۱۸۶۸ نخستین شعرش را به لاتین سرود و سال بعد آموزگار او سه قطعه از اشعارش را منتشر کرد که یکی برندهٔ جایزه شد. در ژانویهٔ ۱۸۷۰ نخستین اشعارش به فرانسوی منتشر شد. حدودا چهارده ساله بود که از خانه گریخت تا به پاریس برود. در پاریس به دلیل آن که بدون بلیط سوار قطار شده بود چند روزی در زندان گذراند و به خانه بازگردانده شد. در پانزده سالگی به توفیقهای درخشان تحصیلی دست یافت. در یونانی، لاتین، بلاغت، تاریخ و جغرافی جایزه گرفت. با پل ورلن رابطهٔ دوستانهٔ عمیق و عجیبی داشت به نحوی که ورلن همسر و کودک تازه به دنیا آمدهاش را ترک کرد تا با آرتور به افریقا برود. رابطهٔ آرتو و پل رابطهیی توام با عشق و نفرت بود به نحوی که در ۱۰ ژوئیه ۱۸۷۳ ورلن دو گلوله به سمت رمبو شلیک و او را مجروح میکند و به دلیل این عمل دستگیر میشود و دو سال به زندان میافتد. به هر حال بعد از مرگ رمبو رولن نقش به سزایی در انتشار آثار او ومعرفیاش ایفا کرد. در ۱۸ مارس ۱۸۷۱ کمون پاریس شکل میگیرد و آرتور رمبو در ۲۳ آوریل به آن پیوست. آرتور رمبو در سیوهفت سالگی به دلیل وجود تومور سرطانی پای راستاش را از دست داد و چند ماه بعد در ۱۰ نوامبر ۱۸۹۱ درگذشت.
دموکراسی
به چشماندازِ پلشت، برازنده است پرچم
و نعرههایمان صدای طبلها را خفه میکند.
در قلب شهرها، پلیدترین فحشا را تقویت خواهیم کرد.
و قتلعام میکنیم شورشهای منظم را.
به سوی سرزمینهای خیسخورده و فلفلزده*،
در خدمتِ هیولاهای استثمارِ نظامی و صنعتی.
بدرود اینجا، پیش بهسوی هرکجا که شد!
ما سربازانِ حُسننیَتیم، فلسفهی توحش، از آنِ ماست
جاهلانِ راهِ علم و مُحیلانِ رفاه.
انفجار برای دنیای پرجنب و جوش.
این است رژهی حقیقی.
بهپیش! حرکت!
* سرزمینهای «خیسخورده و فلفلزده» اشاره به جزایرِ پربارانِ جاوه در اندونزیست که رمبو در ۲۲ سالگی همراه با دیگر سربازانِ مزدبگیر، برای سرکوب شورشهای یکی از جزیرهها (سوماترا) به آنجا اعزام شده بود.
