دموکراسی
به چشماندازِ پلشت، برازنده است پرچم
و نعرههایمان صدای طبلها را خفه میکند.
در قلب شهرها، پلیدترین فحشا را تقویت خواهیم کرد.
و قتلعام میکنیم شورشهای منظم را.
به سوی سرزمینهای خیسخورده و فلفلزده*،
در خدمتِ هیولاهای استثمارِ نظامی و صنعتی.
بدرود اینجا، پیش بهسوی هرکجا که شد!
ما سربازانِ حُسننیَتیم، فلسفهی توحش، از آنِ ماست
جاهلانِ راهِ علم و مُحیلانِ رفاه.
انفجار برای دنیای پرجنب و جوش.
این است رژهی حقیقی.
بهپیش! حرکت!
* سرزمینهای «خیسخورده و فلفلزده» اشاره به جزایرِ پربارانِ جاوه در اندونزیست که رمبو در ۲۲ سالگی همراه با دیگر سربازانِ مزدبگیر، برای سرکوب شورشهای یکی از جزیرهها (سوماترا) به آنجا اعزام شده بود.