دو صدای پرندگان
آب که پا پس میکشد و ستارههای دریایی بر ساحل میمانند
بیمزاحمتِ نمک و اکسیداسیون و آفتاب
غبطه میخوری به کودکانی که با پاشنههای فرورفته
در ماسه انگشت در تن صدفها فرومیبرند
و به اطمینان توأم با خشونتشان که پاک غافلگیرت میکند.
*
با چشمان شسته اکنون مردمکان تیزتری داری
هنگامی که خیزاب بلند به دریا پا پس میکشد
تو چیزی کم داری
چند سالی را
پارهپاره، خرد چون پشتِ تمبری
سفید چون گوشت اختاپوسی که مرغان دریایی با خود آوردهاند
همآنگاه، دردی در پیوند گسسته و عقیم با سرت در تو میدود.
*
رگههای لزج روغن، امواج را میپوشانند
و به حواشی کفها میروند، به گذشتهها
به زمانی
که در آن آهسته و آشفته از پلههای وداع
پایین رفتی تا اینجا، کنار همین ساحل.
هنوز میتوانی شنا کنی اما دیگر
نمیتوانی آزاد روی پاهایت بایستی.
*
میدانم از ستارهٔ دریایی در شگفتی
با تواناییِ همزمان زشت و پشتنما بودناش.
و میدانم که تو همزمان فریادزنان مشتاق چیزی هستی
که من جایی دیگر میجویماش
بدان امید که بازش یابم.
Der Tag an dem die Möwen zweistimmig sangen
Während das Wasser zurückgeht und Quallen liegenbleiben
unbehelligt vom Salz
von der Oxydation und der Sonne
neidest du den Kindern die mit in den Sand gestoßenen
Fersen nach Muscheln stochern ihre Sicherheit
mit einer dich vollkommen
verblüffenden Gewalt
Dein Auge ist gereinigt hat jetzt schärfere Pupillen
während die Brandung sich ins Meer zurück frißt
fehlt dir etwas
einige Jahre
in Happen klein wie die Rückseite einer Briefmarke
weiß wie Oktopusfleisch haben die Möwen mitgenommen
Da ist ein Schmerz mit gekappter Verbindung zum Kopf
Sehnige Schlieren aus Öl bedecken
die Wellen führen durch Schaumränder
nach früher
und in
die Zeit
in der du langsam zerzaust die Treppe des Abschieds
heruntergegangen bist bis an den Strand hier
– Schwimmen kannst du noch, aber du schwimmst dich
nicht mehr frei –
Ich weiß dich erstaunt an den Quallen
die Fähigkeit häßlich und dennoch durchsichtig zu sein
und ich weiß daß du gleich
schreiend die Auskunft verlangst was ich anderswo suche
in der Hoffnung ich fragte zurück
دربارهٔ زیلکه شويرمان
زیلکه شویرمان زادهٔ ۱۵ ژوئن ۱۹۷۳ در کارلسروهه شاعر و رماننویس آلمانیست. در فرانکفورت، لایپزیش و پاریس تحصیل کرد. بیشتر بهخاطر نخستین رمانش Die Stunde zwischen Hund und Wolf (ساعت بین سگ و گرگ) شناخته شده است که به ده زبان ازجمله انگلیسی ترجمه شده. شویرمان برندهٔ شماری از جوایز و بورسیههای ادبی آلمان و اروپا شده است، ازجمله جوایز جورج کریستوف لیختنبرگ پریس، لئونس و لنا پریس، جایزهٔ هولتی، جایزهٔ ادبی برتولت برشت و بورسیه ویلا ماسیمو.
ـــــ تحریریهٔ بارو