ترانه‌ی شامگاهی | گتفرید کلر

reference: https://blog.nationalmuseum.ch/en/2022/04/gottfried-kellers-love-for-the-oak-tree/
شعر ترجمه: گتفرید کلر (۱۸۹۰-۱۸۱۹) نویسنده و شاعرِ ملی مردم سوئیس در قرن نوزدهم شمرده می‌شود، و در همان‌حال آثارش پیوندهایی عمیق با زندگی فرهنگی آلمان نیز نشان می‌دهد. عصرِ کلر، عصرِ انقلاب‌های صنعتی و علمی بود، پیش‌رفتِ پرشتاب دانش‌‌ها به تأیید نگرش‌های حس‌گرایانه می‌انجامید و نویسندگان را به واقع‌گرایی فرامی‌خواند. ما حضور این بینش‌ها را در شعر حاضر می‌بینیم. چشم‌ها در مقام حسی عمده دیدارِ جهان را برای روح ممکن می‌سازند. آری، شعر در سرآغازِ خود در اساس زندگی را هدیه‌ی چشم توصیف می‌کند، ولی سپس هشدار می‌دهد که روح، که دریابنده‌ی احساس‌های ماست،‌ در نهایت خود نیز هم‌زاد حس‌های ما است، و با مرگ آن‌ها، او نیز «پساویدن» را فرومی‌نهد، پوزارِ پرسه‌گشت را درمی‌آورد، و هم‌راه تن در تاریکی تابوت جای می‌گیرد.

ترانه‌ی شامگاهی

چشم‌ها،
ای پنجره‌های وجود من،
باز دیری نور دل‌نشین ارزانی‌ام کنید،
و تصویری از پی تصویر،
از آن‌که باری روزی تاریکی می‌گیرید.
آری، می‌رسد آن‌دم که پلک‌های خسته‌ی من فروافتند.
آن‌گاه شما نیز خاموش خواهید شد،
و از پی شما، روح نیز دست می‌پساود،
و پوزارِ پرسه‌گردی‌اش را درمی‌آورد،
و خود نیز درون درجِ تاریک جای می‌گیرد.

اینک را او نظاره‌گرِ دو اختر است
که در ژرفای دل،
دو ستاره را ماننده‌اند، عمرشان نسیمِ بالِ پروانه.

بااین‌همه، نقد این یک دم را، در کشتگاه غروب،
من با آفتابِ شبانگاهی در گردشم،
هان ای چشم‌ها،
تا آن‌جا که مژه‌ها پای می‌دارند،
از سرشاری زرّین جهان بنوشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.