برای گابریل
ای گابریلِ دلکش
به پاس نام و شرف بود، آندم،
که رخت برکشیدم با مارس،
در خون نشسته روحم، از غم
آه ای وداعِ جانکاه
هان، ای روز دردآلود
کاش مرا این زندگی
یا خود هرگز دلی نمیبود.
آمور از چه رو دهم زنهار
کامد مرا نگاه تو پشتیبان.
در زیر بال پرچم او رفتم،
همراه آن بزرگ کشتیبان.
آه ای وداعِ جانکاه
هان، ای روز دردآلود
کاش مرا این زندگی
یا خود هرگز دلی نمیبود.
در پرتو نبرد و اقبال
باشد کز آنِ من شود این کشور
حکم نگاه چشم تو را بادا،
هر چهار سوی گیتی فرمانبر!
آه ای وداعِ جانکاه
هان، ای روز دردآلود
کاش مرا این زندگی
یا خود هرگز دلی نمیبود.
ای نازنینستاره که ترکت گفتم،
یاد توام، چه سخت نیازی
رنجم فرسود خواهد جان را،
باشد به یک فروغم بنوازی،
آه ای وداعِ جانکاه
هان، ای روز دردآلود
کاش مرا این زندگی
یا خود هرگز دلی نمیبود.