دست کشیدم از لبخند | آنا آخماتووا

reference: pinterest.com
شعر جهان ــ دست کشیدم از لبخند، / لبانم کرخت از بادى سوزناك، / يك اميد كم شد، / یك ترانه افزون خواهد شد. / و اين ترانه را بى‌اختيار / نثار ریشخند و وهن مى‌كنم، / چه، سكوت عاشق دردناک است / و آن را تاب نتوان آورد.

دست کشیدم از لبخند

دست کشیدم از لبخند،
لبانم کرخت از بادى سوزناك،
يك اميد كم شد،
یك ترانه افزون خواهد شد.
و اين ترانه را بى‌اختيار
نثار ریشخند و وهن مى‌كنم،
چه، سكوت عاشق دردناک است
و آن را تاب نتوان آورد.

 


Я улыбаться перестала,
Морозный ветер губы студит,
Одной надеждой меньше стало,
Одною песней больше будет.
И эту песню я невольно
Отдам на смех и поруганье,
Затем, что нестерпимо больно
Душе любовное молчанье.

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.