نه عشق می‌خواهم نه افتخار | مارینا تسوتایوا

نه عشق مى‌خواهم، نه افتخار؛ / سرمست‌كننده است؛ فريبش را نمى‌خورم! / ديگر حتى ميلى به سيب ندارم! / اغوا‌کننده است از درون طبق ... / چیزی زنجيروار در پى من کشیده مى‌شود، / بزودى چون تندر فرياد از سر مى‌گيرد. / چقدر دلم می‌خواهد، / چقدر دلم مى‌خواهد / آرام آرام قالب تهى كنم.

نه عشق می‌خواهم نه افتخار

نه عشق مى‌خواهم، نه افتخار؛

سرمست‌كننده است؛ فريبش را نمى‌خورم!

ديگر حتى ميلى به سيب ندارم!

اغوا‌کننده است از درون طبق …

چیزی زنجيروار در پى من کشیده مى‌شود،

بزودى چون تندر فرياد از سر مى‌گيرد.

چقدر دلم می‌خواهد،

چقدر دلم مى‌خواهد

آرام آرام قالب تهى كنم.

 


 

 

Не хочу ни любви, ни почестей

Не хочу ни любви, ни почестей:

— Опьянительны. — Не падка!

Даже яблочка мне не хочется!

— Соблазнительного — с лотка…

Что-то цепью за мной волочится,

Скоро громом начнет греметь.

— Как мне хочется, Как мне хочется —

 Потихонечку умереть.

 

از همین مترجم

از شعرهای دیگر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.