اگر مادرت بمیرد
اگر مادرت بمیرد
درِ باغی وحشی و خُودرو
بسته میشود
همان که همگان فراموشش کردهاند
اگر خودت بمیری
چه کسی میداند
دوباره
چهار دستوپا از خاک بیرون میآیی
در این باغ قدیمی
جایی که مادرت
بر صندلی گهوارهایی حصیری خوابیده
در آفتاب زمستانی
و از پیلهاش بیرون آمده است
و تو دوباره اولین رویایت
را آغاز میکنی
بر پاهای مادرت
تو دیگر به مرگ
نمیاندیشی.