اگر مادرت بمیرد | تون تلگن

reference: https://www.pinterest.com/
شعر جهان ــ‌ اگر مادرت بمیرد / درِ باغی وحشی و خُودرو / بسته می‌شود / همان که همگان فراموشش کرده‌اند / اگر خودت بمیری / چه کسی می‌داند / دوباره / چهار دست‌وپا از خاک بیرون می‌آیی / در این باغ قدیمی / جایی که مادرت / بر صندلی گهواره‌ایی حصیری خوابیده / در آفتاب زمستانی / و از پیله‌اش بیرون آمده است / و تو دوباره اولین رویایت / را آغاز می‌کنی / بر پاهای مادرت / تو دیگر به مرگ / نمی‌اندیشی.

اگر مادرت بمیرد

اگر مادرت بمیرد
درِ باغی وحشی و خُودرو
بسته می‌شود

همان که همگان فراموشش کرده‌اند

اگر خودت بمیری
چه کسی می‌داند
دوباره
چهار دست‌وپا از خاک بیرون می‌آیی
در این باغ قدیمی
جایی که مادرت
بر صندلی گهواره‌ایی حصیری خوابیده
در آفتاب زمستانی
و از پیله‌اش بیرون آمده است

و تو دوباره اولین رویایت
را آغاز می‌کنی

بر پاهای مادرت
تو دیگر به مرگ
نمی‌اندیشی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.