دوزخ: سرود یکم | دانته

دوزخ، برزخ، بهشت
«داستان ایزدی» دانته (که در فارسی اغلب بهخطا کمدی الاهی نامیده شده) تأثیری بنیادین بر زبان ایتالیایی داشته و یکی از عوامل ادبی تعیینکننده در شکلدهی این زبان بوده است. شاید بتوان گفت این اثر با وجود وزن چشمگیری که در ادبیات و فرهنگ غرب داشته هنوز بهطرزی درخور و دلنشین به فارسی درنیامده.
آنچه اینجا میخوانید ترجمهٔ بندهای ابتدایی نخستین سرود دوزخ، برزخ و بهشت است. من این بندها را به قصد نوعی آزمون ترجمه انتخاب کردم و کوشیدم با رعایت دقت و امانت به آنها رخت فارسی بپوشانم و امیدوار بودم که حاصل کار آن خوف و رجا و بهت و وقاری را که در لحن و صدای دانته موجود است دستکم تااندازهای بازتاب بدهد.
دوزخ: سرود یکم
در میانهیْ راه عمر خویش
یافتم خود را درون جنگلی تاریک
ازآنرو کان طریق راست گم گشتی
وه چه دشوار است از آن گفتن
که آن جنگل چنان وحشیّ و ناهموار و درهم بود
که ترس من ز فکر بازگفتش تازه میگردد
چنان تلخ است، آری، نهچندان تلختر زو مرگ
ولی تا زان نکوییها که جُستم هم سخن رانم
ز دیگر چیزهایی کاندرو دیدم بخواهم گفت …
Inferno: Canto 1
Nel mezzo del cammin di nostra vita
mi ritrovai per una selva oscura,
ché la diritta via era smarrita.
Ahi quanto a dir qual era è cosa dura
esta selva selvaggia e aspra e forte
che nel pensier rinova la paura!
Tant’ è amara che poco è più morte;
ma per trattar del ben ch’i’ vi trovai,
dirò de l’altre cose ch’i’ v’ho scorte.
