پیوستن |‌ الخاندرا پیزارنیک

reference: pinterest.com
شعر جهان ــ زن به آتش‌بس شب تسلیم می‌شود / درون او همه چیز عشق‌ورزی است / یگانگی اندیشه و اندیشمند. / شادیِ تجاوز، فریبِ نقاطِ مرجع روشن، / از کل واقعیت درک‌شده در یک آن که تمام آنات است. / زن خود را رها می‌کند به طریقت افراطی اندیشه و به افسونی برای فضایی معین: مکانی که کارش فراخوان چیزی است. / مثل این است که از من ماه را بخواهی...

پیوستن

زن به آتش‌بس شب تسلیم می‌شود
درون او همه چیز عشق‌ورزی است
یگانگی اندیشه و اندیشمند.
شادیِ تجاوز، فریبِ نقاطِ مرجع روشن،
از کل واقعیت درک‌شده در یک آن که تمام آنات است.
زن خود را رها می‌کند به طریقت افراطی اندیشه و به افسونی برای فضایی معین: مکانی که کارش فراخوان چیزی است.
مثل این است که از من ماه را بخواهی.
با خودم می‌گویم:
اگر کسی ماه را می‌طلبد، ازین روست که به آن نیاز دارد.
اما اگر (مثلا بگوییم) آنها را به ماه می‌برم، می‌گویند چیزی که اصلا آخر و عاقبتی ندارد.
این هم هست که چیزی دیگر هم هست، آن چیز دیگر.
(«اگر هم اکنون و هم اینجا بمیرم
چقدر  خوشحال می‌شوم.»)
اگر بمیرم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.