تسخیر دیروز | بورخس

شعر ترجمه ــ می‌دانم چیزهای بسیاری را از دست داده‌ام که قادر به شمارش آنها نیستم / و این ازدست‌رفته‌ها / حالْ همۀ آن چیزی است که من دارم. / می‌دانم که زرد و سیاه را از دست داده‌ام / و درفکر رنگ‌های ناممکنی هستم / که هیچ‌کس تا نابینا نباشد قادر به تصور آن نیست / پدرم مرده است و همیشه کنار من است. می‌گویند، / به وقت تقطیع شعرهای سوین‌برن* صدای او را دارم.

تسخیر دیروز

 

می‌دانم چیزهای بسیاری را از دست داده‌ام که قادر به شمارش آنها نیستم
و این ازدست‌رفته‌ها
حالْ همۀ آن چیزی است که من دارم.
می‌دانم که زرد و سیاه را از دست داده‌ام 
و درفکر رنگ‌های ناممکنی هستم
که هیچ‌کس تا نابینا نباشد قادر به تصور آن نیست
پدرم مرده است و همیشه کنار من است. می‌گویند،
به وقت تقطیع شعرهای سوین‌برن* صدای او را دارم.
فقط کسانی که مرده‌اند ازآن ما هستند و آنچه از دست رفته برای ما می‌ماند.
تروا با خاک یکسان شد اما در نظم هومر هنوز به زندگی ادامه می‌دهد.
اسرائیل وقتی اسرائیل شد که غم غربتِ کهنه‌ای بود.
هر شعر در گذر ایام مرثیه‌ای می‌شود.
حال زنانی ازآن ما هستند که ما را ترک کرده‌اند، حال که از بدگمانی‌ها،
از دلتنگی، از بی‌قراری و از وحشتِ امید وارهیده‌ایم.
بهشتی در کارنیست مگر بهشت‌های گمشده.

مترجمان: رضا فرخ‌فال و مؤدب میرعلایی

 



Swinburne *

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.