نوحه | فردریش شیلر

reference: https://en.wikipedia.org/wiki/Friedrich_Schiller
شعر ترجمه ــ نوحه ــ ترجمهٔ محمود حدادی ــ فردریش شیلر: فردریش شیلر (۱۸۰۵-۱۷۵۹) از دیدگاه زیبایی‌شناختی خود بر این باور بود که اگر آحاد انسانی با عواطف خویش به هماهنگی برسند، خودبه‌خود مناسبات اجتماعی‌ای به وجود خواهد آمد که به همگان امکان و اختیار می‌دهد، بی هیچ نیازی به قید قانون، در راه تحقّقِ خصایلِ خویش گام بردارند. و در این راه، یعنی محض رسیدن به این مناسبات آرمانی، تربیتِ زیبایی‌شناسانه، و حکومتِ هنر را بر دولت حق و قانون برتر و کارسازتر می‌خواند، و ازآن‌جا‌که شرایط پیدایش چنین حکومتی را در تمدّن یونان باستان مهیّاتر می‌پنداشت، دیار خدایان اسطوه‌ای در چشمش سرزمین زیبایی و هماهنگی کامل می‌آمد، ازاین‌رو در شعرهای خود به بازخوانی روحِ خدایانِ اسطوره‌ای می‌پردازد، از جمله در شعر حاضر که قالب گلایه را دارد، و به‌رسمِ رایجِ مکتب کلاسیک، موضوع آن سوگ بر میرایی زیبایی است.

نوحه

خود، زیبایی را نیز از مرگ گریزی نیست، که مرگ
انسان و خدایان را به زانو درمی‌آورد.
دلِ خارایینِ زئوس در پای شطّ ظلمانی ستیکس هرگز از این رنج نمی‌گدازد.
آری، فرمان‌روایِ دیارِ ارواح، خود آن یک ره نیز که بر عشق رحم آورْد،
باز، در آستانه‌ی مغاکِ خویش، سخت‌گیرانه قربانی‌اش را بازپس‌ می‌خواند.

در التیامِ زخمِ آن جوانِ نازنین که گراز
بی‌هیچ رحمی اندامِ نازکش را شکافت، از آفرودیت کاری ساخته نبود.
نه نیز از آن مادرِ جاویدان در نجاتِ آن قهرمانِ خدایی، که
به پذیرشِ فرمانِ اجل در پیش دروازه‌ی تروا از پا درآمد.

با این همه این مادر،
هم‌راه سلسله‌ی دخترانِ نروس از دریا برمی‌آید،
و به سوگ‌آرایی آن فرزندِ ستوده، نوحه سر می‌گیرد.
بنگر که خدایان می‌گریند، و هم‌درد با آنان، الهه‌گان هم.
خود مرثیه‌ بودن در دهانِ یار نیز شکوهی دارد.
از آن‌که عامی،
بی‌طنین هیچ نوایی به مغاکِ هادس فرومی‌رود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *