ماشین کوچک | راینر کونسه

شعر ترجمه: راینر کونسه (متولد ۱۹۳۳) تبعهی آلمان شرقی بود، کشوری که دولتش خود را وکیل محرومان میدانست و از این رو از اهل قلم توقّع همسویی داشت و این توقّع را چون جبری بر آنان تحمیل میکرد، ولی با اینحال ارج بیشتری به آنان میگذاشت. و کونسه نیز تا پیش از آنکه از یکدستسازی اندیشه در این کشور به ستوه بیاید و ناخشنودی خود را بلند بر زبان بیاورد، از اعتبار و قبول عام برخوردار بود و صدایش، «سوار بر موج رادیو» به خانه، پیش مادر میآمد. بااینحال شاعری برای این مادر عامی و فقیر شغلی چنان مهجور بود که پسر را در چشمش به بیگانگی ماهی عمق دریا میکرد، خاصّه آن که اعتبار و قبول عامّ ادبی حتی در آلمان شرقی هم چندان توفیق مادّی به همراه نداشت و پسر نمیتوانست «با ماشین» به در خانهی پدری بیاید...
ماشین کوچک
آههایی هست
که از ته دل بلند میشود.
مادر، چنین آههایی
میکشید.
کتابنوشتنِ پسر،
به بیگانگیِ ماهیِ عمقِ دریاست.
اسمش، روی موجِ رادیو،
شناکنان از راه میرسد.
اما:
چه فایده؟
پسرهای دیگران برای بردن پدر و مادرشان،
با ماشین میآیند.
