زمان از دسترفته | کریستف مِکِل

شعر جهان: کریستف مِکِل (متولد ۱۹۳۵) شاعر آلمانی، در توجیه آنکه چرا به ادبیات روی آوردهاست، میگوید: «من از آن رو قلم به دست گرفتم که آن خوبترین جهان هم برایم کافی نیست.» مِکِل در قطعهٔ حاضر به زمان چرخهای وارونه میدهد، پاییز را به طرف تابستان برمیگرداند، و در جاذبهٔ رؤیا از نو به سراغ باغ گمشدهٔ خود و تازگی و طراوت سبز و سرخ آن میرود تا نشان دهد که آن دارایی و رفاه که هگل از آن یاد میکند، در هنر به هیچ رو به مادّیات محدود نمیماند.
زمان از دسترفته
درختِ گیلاس از محصول خالی بود،
و تابستان رفته.
اما من در خواب،
گیلاسها را به پیش درختها برگردانم،
و گوشوارههاشان را لای برگها آویختم و فریاد زدم:
فصل گیلاس آمده است. سبدها و نردبانها را بیاورید،
و به پیش من، بالای درخت پرواز کنید،
که ما،
چندان دیر و دراز خواب نمیبینیم.
