سالها پیش هم
سالها پیش هم
بلبل میخواند
به نغمهای خوش
از آن که ما با هم بودیم
میخوانم و توانم نیست که بگریم
و میبافم در تنهایی
صاف و روشن تارهایی
تا آن زمان که ماه میتابد
آن زمان که با هم بودیم
بلبل میخواند
اکنون اما نغمهاش مرا یادآورست
که تو از برم رفتهای
تا آن زمان که ماه بتابد
به تو میاندیشم
و صاف و روشن است دلم