خودم
من یکی جادوگر نابِ سرخم
که هر روز در ماه دسامبر به نیمه شب بادبان میکشد.
همیشه همینطور.
کسی که در هزارتو به زیر پای بتان پناه میبرد،
کسی که برهنه آشکار میشود با دیگ بزرگ خود در محضر سنت آنتونی.
من تمام وسوسههای تو و تکتک آنها هستم.
من زنگربهای و زنپلنگ هستم
من فاحشهی انجیل و حامل جام مقدس در مرکز خردشدهی آخرالزمانم
من شراب خون مسیحم
من بدعت و قدرتم
من معتاد به خوابم
من آن مادگی دلانگیزم که پناه میدهد قربانی ایدز را در گهوارهٔ خویش
من خودکشیِ برهوت هستم
من گوشت سیاهم و من روزا پانتوپونام.۱
بر من دروازههای عدن را بگشای
مانند لازاروس،
من از زندگی به مرگ برگشتهام.
۱. Rosa Pantopon: نام شعر اجرایی زیبایی از ویلیام باروز چهرهٔ بزرگ نسل بیت. البته اجرای باروز در اصل به نام Pantopon Rose پانتوپون روز است و شاید کارمن برونا با تغیر مختصری یک نام زنانه ساخته باشد: Rosa pantopon. این شعر اجرایی در یوتوب در دسترس است
همچنین پانتوپون را «افیون قابل تزریق» نامیدهاند، مادهٔ مخدری است که با فراوری تریاک بدست میآید و جانشین آرامبخش خوبی! برای مورفین است.