در راه آرمانشهر | گونتر کونرت

شعر ترجمه: در راه آرمانشهر ــ ترجمهٔ محمود حدادی ــ گونتر کونرت: پرندگان، این حیوانهای بالدار / قافلهایند از پشت ایکاروس، / با پرهایی پاره، / و بالهایی شکسته، / اساساً بیچشم. / پرپرزدنی خونین و وحشتآلودند، / بر اساس معیار پرندهشناسان، / در راهِ کوچ به آرمانشهر. / کوچ به مقصدی که کس زنده به آن نمیرسد، / و در حیطهی گماش، / حسرت، به خواب زمستانی فرو رفته است. / شعر تنها سایهای را ثبت میکند، / که در پس افق محو میشود:
هیأتی شبیه به عشق و مرگِ راستین،
این دو بالِ زندگی را،
در لحظهی واکنشِ واپسینْ وحشتِ این دو،
از قطعیّتِ کامل.
در راه آرمانشهر
پرندگان، این حیوانهای بالدار
قافلهایند از پشت ایکاروس،
با پرهایی پاره،
و بالهایی شکسته،
اساساً بیچشم.
پرپرزدنی خونین و وحشتآلودند،
بر اساس معیار پرندهشناسان،
در راهِ کوچ به آرمانشهر.
کوچ به مقصدی که کس زنده به آن نمیرسد،
و در حیطهی گماش،
حسرت، به خواب زمستانی فرو رفته است.
شعر تنها سایهای را ثبت میکند،
که در پس افق محو میشود:
هیأتی شبیه به عشق و مرگِ راستین،
این دو بالِ زندگی را،
در لحظهی واکنشِ واپسینْ وحشتِ این دو،
از قطعیّتِ کامل.
