عیادت بیمار
پدرم ساعتها، خاموش کنار تختخوابم نشسته بود
وقتی کلاهش را بر سر میگذاشت
گفتم، حالا، این گفتگو
را راحت میتوان جمعبندی کرد
گفت نه، جداً نه
اما تو باید همهی تلاشات را بکنی.
عیادت بیمار
پدرم ساعتها، خاموش کنار تختخوابم نشسته بود
وقتی کلاهش را بر سر میگذاشت
گفتم، حالا، این گفتگو
را راحت میتوان جمعبندی کرد
گفت نه، جداً نه
اما تو باید همهی تلاشات را بکنی.