دستور زبان خود-ديگر-آزار رؤياها | زیلکه شویرمان

با هرآنچه از وجه اخباری به شرطی جابه‌جا می‌شود / شب، روی روز دراز می‌كشد / و دست‌هايش  را از بالا به تخت قلاب می‌كند/ ناگفته‌هامان در سفيدی پوست می‌رويد / آنجا كه شريان-بندها خون را بند می‌آورند امداد غیبیِ چراغ ماه روشن می‌شود ما غريبه با زبان صرف می‌كنيم موجزترين حروف الفبا را.

دستور زبان خود-ديگر-آزار رؤياها

 با هرآنچه از وجه اخباری به شرطی جابه‌جا می‌شود

شب، روی روز دراز می‌كشد

و دست‌هايش  را از بالا  به تخت قلاب می‌كند

ناگفته‌هامان در سفيدی پوست می‌رويد

آنجا كه شريان ــ بندها خون را بند می‌آورند

امداد غیبیِ چراغ ماه روشن می‌شود

ما غريبه با زبان صرف می‌كنيم

موجزترين حروف الفبا را.

 


 

 

Sadomasochistische Grammatik der Träume

Mit allem, was vom Indikativ in den Konjunktiv wechselt,
legt die Nacht sich auf den Tag  und kettet seine Hände oben
ans Bett. Alles, was wir nicht gesagt haben, wächst in das
Weiße der Haut ein, dort, wo die Schlingen das Blut sperren.
Ex machina schaltet das Mondlicht sich zu. Sprachfremd
konjugieren wir allerknappste Alphabete.

از همین مترجم

از شعرهای دیگر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.