معناشناسی
هنوز سنگ را سنگ ننامیدهام
که سنگ دومی پشتش پدیدار میشود
شفاف و شبحگونه
به سان سایۀ روشن خودش
سبک و غلطانداز
برمیدارمش
بر او میآسایم
پرتابش میکنم
از آن من است
و در مقابلم بیدفاع
با سنگم
آنچه میکنم که میخواهم
اما این سنگ وزن ندارد.
آن دیگری سنگین است
آن اولی
که گوش به فرمان من نیست
که نامی ندارد
که به من میخورد