سکوت | راینر ماریا ریلکه

reference: https://www.pinterest.com/
شعر جهان ــ دست‌ها را بلند می‌کنم عشق من، می‌شنوی؟ / خش‌خش می‌کنند، می‌شنوی؟ / کدام حرکت است از انسان‌های تنها / که صدایش را اجسام زیادی نشنوند؟ / پلک‌ها را می‌بندم عشق من، می‌شنوی؟ / اینهم صدایی است که تا تو می‌رسد. / و حالا پلک باز می‌کنم، می‌شنوی؟… / …پس چرا اینجا نیستی؟

سکوت

از کتاب تصویرها

دست‌ها را بلند می‌کنم عشق من، می‌شنوی؟
خش‌خش می‌کنند، می‌شنوی؟
کدام حرکت است از انسان‌های تنها
که صدایش را اجسام زیادی نشنوند؟
پلک‌ها را می‌بندم عشق من، می‌شنوی؟
اینهم صدایی است که تا تو می‌رسد.
و حالا پلک باز می‌کنم، می‌شنوی؟…
…پس چرا اینجا نیستی؟

نشانه‌های کوچک‌ترین حرکت من
بر جا می‌ماند در این سکوت ابریشمی؛
و حتی رد کوچکترین تمنا
می‌ماند در پرده‌ی کشیده بر دوردست‌ها.

در هر دم و بازدمم
ستاره‌ها بلند می‌شوند و سرنگون.
و بوها به آبشخور لب‌هایم می‌آیند،
در آنها بازوهای فرشتگان دور را باز می‌شناسم،
اینهمه را فقط فکر می‌کنم:
تو را نمی‌بینم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.