همانندی | پل الوار

referennce: https://www.art.com/products/p61971103043/product.htm
شعر ترجمه ــ من، / ای میرنده، ای خوب / غروری که تبرش را بیرون می‌کشد / و تنی که به تحقیر تمام، / افتخار خویش را تنفس می‌کند / می‌بینم. / ای میرنده،‌ ای غمناک / من / ماسه‌ای را که به بستر نخستین بازمی‌گردد / و تندرستی خواب‌آلوده را / و نیز آتش‌فشان تپندهٔ چون دل عریان را / و قایق‌هایی را که مرغان گرسنه خوشه‌چینی کرده‌اند / می‌بینم...

همانندی

کشتزاران و دریا را به نوری همسان
پوشیده می‌بینم:
بین ماسهٔ خواب‌آلود،
تبر در کرانهٔ زخم،
تنی چون گلبوتهٔ باز
و آتش‌فشان سلامت
تفاوتی نیست.

من،
ای میرنده، ای خوب
غروری که تبرش را بیرون می‌کشد
و تنی که به تحقیر تمام،
افتخار خویش را تنفس می‌کند
می‌بینم.

ای میرنده،‌ ای غمناک
من
ماسه‌ای را که به بستر نخستین بازمی‌گردد
و تندرستی خواب‌آلوده را
و نیز آتش‌فشان تپندهٔ چون دل عریان را
و قایق‌هایی را که مرغان گرسنه خوشه‌چینی کرده‌اند
می‌بینم

جشن‌های بی‌بازتاب را
دردهای بی‌ناله را
پیشانی‌ها، و دیده‌های طعمهٔ سایه‌ها را
خنده‌های همانند چهارراه‌ها را
کشتزاران، دریا، غم را
برج‌های خلوت و خموش،
برج‌های بی‌پایان را،
من می‌بینم و می‌خوانم و از یاد می‌برم
کتاب باز پنجره‌های بستهٔ خویش را

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *