چیزی برای گفتن | ویلیام کارلوس ویلیامز

شعر ترجمه ــ آلوهایی را که / در یخچال بودند / خوردهام / و اینکه تو شاید آنها را / برای صبحانه / گذاشته بودی / مرا ببخش / خوشمزه بودند / خیلی شیرین / و خیلی سرد
چیزی برای گفتن
آلوهایی را که
در یخچال بودند
خوردهام
و اینکه تو شاید آنها را
برای صبحانه
گذاشته بودی
مرا ببخش
خوشمزه بودند
خیلی شیرین
و خیلی سرد
