آهنگ عشق | جوزف برادسکی

شعر جهان ــ جوزف الکساندرویچ برادسکی ( ۲۴ مه ۱۹۴۰ – ۲۸ ژانویهٔ ۱۹۹۶) شاعر و مقاله‌نویس روسی و آمریکایی در لنینگراد (سن‌پترزبورگ کنونی) در اتحاد جماهیر شوروی به دنیا آمد، اما به‌دلیل برخوردهایی که با مقامات شوروی داشت، در سال ۱۹۷۲ از کشورش اخراج شد (به شدت توصیه شد که مهاجرت کند) و با کمک دبیلیو. اچ. اودن شاعر انگلیسی- آمریکائی و دیگران در ایالات متحده مستقر شد. او پس از آن در کالج مانت هولیوک و در دانشگاه‌هایی از جمله ییل، کلمبیا، کمبریج و میشیگان تدریس کرد. برادسکی در سال ۱۹۸۷ جایزه نوبل ادبیات را «به دلیل نویسندگی فراگیر، آغشته به وضوح اندیشه و شدت شاعرانه» دریافت کرد. او در سال ۱۹۹۱ به سمت « Poet Laureate» انتخاب شد. به گفتهٔ پروفسور آندری رانچین از دانشگاه دولتی مسکو، "برادسکی تنها شاعر مدرن روسی است که مجموعه آثارش عنوان افتخاری یک اثر مقدس کلاسیک را دریافت کرده است». دانیل مورفی، در متن «مسیحیت و ادبیات مدرن اروپاییِ» خود، برادسکی را در میان تأثیرگذارترین شاعران مسیحی قرن بیستم، همراه با تی. اس. الیوت، اوسیپ ماندلشتام، آنا آخماتووا (مربی برادسکی برای مدتی) و دبلیو اچ اودن قرار می‌دهد.

آهنگ عشق

اگر در حال غرق شدن بودی، برای نجات تو می‌آمدم،
در پتویم می‌پیچیدم‌ات و چای داغی برایت می‌ریختم.
اگر داروغه بودم، دستگیرت می‌کردم
و ترا در سلولی به غل‌وزنجیر می‌کشیدم.

اگر پرنده بودی، صدایت را ضبط می‌کردم
تا تمام شب به چهچه‌ی بلند تو گوش کنم.
اگر گروهبان بودم تو سربازم می‌شدی،
و جوان، مطمئن‌ام که مشق نظامی را دوست می‌داشتی.

اگر چینی بودی، زبان‌ها را می‌آموختم،
عودهای زیادی روشن می‌کردم، لباس‌های مسخره می‌پوشیدم.
اگر آینه بودی، خانم‌ها را حمله‌ور می‌کردم
ماتیک سرخم را به تو می‌دادم و بینی‌ات را پودر می‌زدم.

اگر عاشق آتشفشان بودی، گدازه می‌شدم
بی‌امان از سرچشمه‌ی پنهانم سرریز می‌شدم.
اگر همسرم بودی، معشوقه‌ات می‌شدم
چرا که کلیسا سخت مخالف طلاق است.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.