پاييزِ اشک‌آلود |‌ آنا آخماتووا

reference: pinterest.com
شعر جهان ــ‌ پاييزِ اشك آلود / چون بيوه‌اى سياه‌پوش / سراسر قلبش تيره‌وتار است... / كلام يارش را به خاطر مى‌آورد، / و پيوسته اشك مى‌ريزد، / تا آنگاه كه برفى آرام غمگسارش شود، / بر خستگى و غمش بنشيند... / براى از ياد بردن دردها / و فراموش كردن خاطرات / كم نيست اگر، از زندگى گذشت.

پاييزِ اشک‌آلود

پاييزِ اشک‌آلود
چون بيوه‌اى سياه‌پوش
سراسر قلبش تيره‌وتار است…
كلام يارش را به خاطر مى‌آورد،
و پيوسته اشك مى‌ريزد،
تا آنگاه كه برفى آرام
غمگسارش شود،
بر خستگى و غمش بنشيند…
براى از ياد بردن دردها
و فراموش كردن خاطرات
كم نيست اگر، از زندگى گذشت.

 


Заплаканная осень, как вдова
В одеждах черных, все сердца туманит…
Перебирая мужнины слова,
Она рыдать не перестанет.
И будет так, пока тишайший снег
Не сжалится над скорбной и усталой…
Забвенье боли и забвенье нег ــ
За это жизнь отдать не мало.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.