دریای جوان | کارل سندبرگ

شعر جهان ــ کارل آگوست سندبرگ (زادهٔ ۶ ژانویهٔ ۱۸۷۸ و درگذشتهٔ ۲۲ ژوئیهٔ ۱۹۶۷) شاعر، زندگینامهنویس، روزنامهنگار و ویراستار آمریکایی بود. او برندهٔ سه جایزه پولیتزر شد: دو جایزه برای شعر و یک جایزه برای نگارش زندگینامهٔ آبراهام لینکلن. سندبورگ در ادبیات معاصر آمریکا شخصیت مهمی به شمار میآید. این موضوع در طول حیاتش به دلیل کتابهای شعرش بود که از جملهٔ آنها میتوان به اشعار شیکاگو (۱۹۱۶)، کورن هاسکرز (۱۹۱۸)، و دود و فولاد (۱۹۲۰) اشاره کرد. سندبرگ بهعنوان یک شاعر از جذابیت بینظیری در زمان خود برخوردار بود، شاید این به دلیل وسعت تجربیاتش بود که او را با بسیاری از رشتههای زندگی آمریکایی مرتبط میکرد. برای مثال، بسیاری از کودکان سندبورگ را بهخاطر داستانهای روتاباگا و کبوترهای روتاباگا ــ مجموعهای از داستانهای عجیبوغریب و گاهی غمانگیز که در ابتدا برای دخترانش خلق کرد ــ به یاد میآورند. در سال ۱۹۱۹، سندبرگ توسط سردبیرش در روزنامه دیلینیوز مأمور شد تا گزارشهایی دربارهٔ طبقات کارگر و تنشها در میان سفیدپوستان و آمریکاییهای آفریقایی تبار تهیه کند. انگیزهٔ این گزارشها شورشهای نژادیای بود که در شهرهای دیگر آمریکا رخ داده بودند. در نهایت، شورشهای بزرگی در شیکاگو به وقوع پیوستند، اما بسیاری از نوشتههای سندبورگ در مورد مسائل قبل از شورشها باعث شد که او به عنوان صدایی پیشگو شناخته شود. هنگامی که او در سال ۱۹۶۷درگذشت، لیندون بی. جانسون رئیسجمهور وقت آمریکا مشاهده کرد که "کارل سندبرگ چیزی بیش از صدای آمریکا بود و بیش از شاعر قدرت و نبوغ بود؛ او خودِ آمریکا بود."
دریای جوان
دریا هیچوقت قرار ندارد
بیقرار به ساحل میکوبد
چون قلبی جوان،
شکارچی.
دریا حرف میزند
و فقط قلبهای توفانی
زبانش را میفهمند
چهرهٔ مادری تندخوست
به هنگام حرف زدن.
دریا جوان است
توفان پیریاش را پاک میکند
و سنش را کم
صدایش را میشنوم
که بیپروا میخندد.
کسانی که بر دریا میرانند
عاشق آنند
و میدانند که
که زیر نمکهای آن میمیرند.
دریا میگوید:
بگذار فقط جوانها بیایند
صورت مرا ببوسند
و به صدای من گوش کنند
من آخرین کلمهام
و به آنها خواهم گفت
که ستارهها و توفانها از کجا میآیند.
