سه بهاریه | ویلیام کارلوس ویلیامز

reference: https://www.pinterest.com/pin/84161086773319025/
شعر ترجمه: حالا دوباره بهار آمده اینجا / و من هنوز‌ جوان‌ام / دیرآمده برای آوازخوانی‌ام / گنجشک با قطرهٔ باران سیاه بر سینه‌اش / دو هفته است که به تکخوانی‌اش پرداخته است / چیست آنچه دلم را می‌کشد پی خویش؟ / سبزه‌زارِ کنار در / سر راست کرده از شیرهٔ جان خویش / می‌گشایند افراهای پیر / شاخسارشان را / قهوه‌ای و زرد از گل‌های بید. / فراز تالاب‌ها / در آبیِ دم غروب / مهتاب آویخته است. / من دیرآمده برای آوازخوانی‌ام.

‌سه بهاریه 

بهار

آه ای موهای خاکستریم
واقعا مثل شکوفه‌های آلوچه
سپید شده‌اید

بادها

از هر کرانه وزان
کناره‌های روشنشان رسیده به هم ــ
بادهای این بهار شمالی
می‌ریزند و می‌گیرند
پوست از تن درختان
خاک از در و دشت
موی از سر دختران
پیراهن از تن مردان
سقف از خانه‌ها
صلیب از کلیسا
ابرها از آسمان
کُرک از صورت جانوران وحشی
پوسته از چشمان قی‌گرفته
لایه‌ها را از ذهن
و شوهران را از زنان.

آوازخوانِ دیرآمده

حالا دوباره بهار آمده اینجا
و من هنوز‌ جوان‌ام
دیرآمده برای آوازخوانی‌ام
گنجشک با قطرهٔ باران سیاه بر سینه‌اش
دو هفته است که به تکخوانی‌اش پرداخته است
چیست آنچه دلم را می‌کشد پی خویش؟
سبزه‌زارِ کنار در
سر راست کرده از شیرهٔ جان خویش
می‌گشایند افراهای پیر
شاخسارشان را
قهوه‌ای و زرد از گل‌های بید.
فراز تالاب‌ها
در آبیِ دم غروب
مهتاب آویخته است.
من دیرآمده برای آوازخوانی‌ام.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.