زنی را دوست داشتن | اد هورنیک

زنی را دوست‌داشتن از مرگ گريختن / از هستی خاكی بيرون‌رفتن / در روح همديگر چون رعد غريدن / با هم دراز کشیدن،گوش سپردن، خیال‌پردازی کردن / همراه با درختان شبانه، وزیدن / یکدیگر را بوسیدن و نواختن / لحظه‌ای همدیگر را به زندگی آوردن / غروب‌كردن و با شگفتی طلوع‌کردن است

زنی را دوست داشتن

زنی را دوست‌داشتن از مرگ گريختن
از هستی خاكی بيرون‌رفتن
در روح همديگر چون رعد غريدن
با هم دراز کشیدن،گوش سپردن، خیال‌پردازی کردن
همراه با درختان شبانه، وزیدن
یکدیگر را بوسیدن و نواختن
لحظه‌ای همدیگر را به زندگی آوردن
غروب‌كردن و با شگفتی طلوع‌کردن است

می‌پرسم: خوابیده‌ای؟ پاسخی نمی‌دهد،
بی هیچ کلامی كنار هم خوابيده‌ايم و به همديگر فكر می‌كنيم
دو روحِ لبريز از اندوه

دور از اين دنیا كه نمی‌تواند به ما آسیب برساند،
و نزديکِ ستارگان، که سحرآمیز اشاره می‌کنند
انگار كه مرده‌ام و او را رها كرده‌ام.

از همین مترجم

از شعرهای دیگر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.