به ملّتهای روی زمین | نلی زاکس

شعر جهان: نلی زاکس (۱۹۷۰-۱۸۹۱) یکی از بیشمار آزاردیدگان دستگاه نسلکشی نازیها بود. از اینرو بیفاصله پس از جنگ برای بیان رنجها،وحشتها و آرزوهای خود زبان احساس را به کار گرفت، که این خود به شعرهای او جنبهای یگانه میدهد، چنانکه شیوهی گریختن او از چنگال نازیها نیز بیشوکم یگانه بود. نلی زاکس به خاطر تبار یهودیاش باید که دستکم در سال ۱۹۳۳، با آغاز استبداد هیتلری، خاک آلمان را ترک میکرد، اما به موقع نجنبید، در داخل کشور گرفتار ماند و تا سال ۱۹۴۰، در اوج جنگهای تجاوزکارانهی المان علیه کشورهای همسایهی خود، هفت سال تمام در وحشت روزانهی دستگیری و انتقال به اردوگاههای مرگ به سر میبرد، تا که با وساطت هنرمندی سوئدی، پلیس سیاسی نازیها از جان او گذشت و به رفتنش به سوئد رضایت داد.
به ملّتهای روی زمین
هلا، ای شمایانی که انگاری بستهی تارهای ریسهای،
خود را با نیروی ناشناس ستارهها درمیپیچد!
ای شمایانی که میریسید و ریسیده را از نو پنبه میکنید،
ای شمایانی که انگاری به هوای نیشزدن و خوردنی ــ شیرین ــ در لانهی زنبور،
به فضایِ آشفتگیِ زبان درمیآیید…
ای ملّتهای روی زمین!
کیهانِ کلمات را ویران نکنید!
و آواها، این همزادانِ نفس را،
با دشنهی نفرت ندرید.
ای ملّتهای روی زمین!
مبادا کسی منظورش مرگ باشد، آنهنگام که میگوید زندگی،
و خون، آنهنگام که میگوید گهواره.
ای ملّتهای روی زمین!
کلمات را به سرچشمهی آنها وابگذارید،
از آنکه آنها افقها را
به گسترهی آسمانهای راستین درمیآورند،
و در نیمهی گُمِ هر سپهر،
آنهنگام که شب به مانند نقابی خمیازه میکشد،
به یاری زایشِ ستارهها میآیند.
