برای نوشتن تنها یک بیت شعر | راینر ماریا ریلکه

رنه کارل ویلهلم یوهان یوزف ماریا ریلکه (زادهٔ ۴ دسامبر ۱۸۷۵ و درگذشتهٔ ۲۹ دسامبر ۱۹۲۶)، معروف به راینر ماریا ریلکه، شاعر و رمان‌نویس اتریشی بود. او شاعری منحصربه‌فرد و دارای صدایی رسا بود و یکی از نویسندگان مهم در زبان آلمانی به حساب می‌آید. شناخته‌شده‌ترین شعرهای او «مرثیه‌های دوینو» و «غزل‌هایی برای اورفئوس» هستند. آثار او دارای ته‌رنگ‌های عرفانی، کاوش در مضامین ذهنی و ناباوری هستند. نوشته‌های این ادیب اتریشی ــ آلمانی شامل یک رمان، تعدادی مجموعه شعر و چندین جلد مکاتبات است. او سفرهای زیادی به سراسر اروپا می‌کرد که الهام‌بخش بسیاری از شعرهایش بودند. با اینکه ریلکه بیشتر به دلیل نوشته‌هایش به زبان آلمانی شهره بود، اما او به زبان فرانسوی هم می‌نوشت. از دیگر آثار مشهور این نویسنده، می‌توان به رمان «دفترچه‌های مالت لورید بریج» ــ که به سبک نیمه خودزندگی‌نامه نگاشته شده ــ ‌و مجموعه‌ٔ «نامه‌هایی به یک شاعر جوان» که بعد از مرگش منتشر شد، اشاره کرد.

برای نوشتن تنها یک بیت شعر

برای نوشتنِ تنها یک بیت شعر،
باید شهرهای بسیار
افراد و چیزهای گوناگون را دیده باشید
باید حیوانات را بشناسید
باید چگونگی پرواز پرندگان را درک کنید
و بدانید گل‌های کوچک،
صبح‌ها به‌وقتِ شکفتن چگونه رفتار می‌کنند

باید بتوان دوباره مرور کرد
راه‌های سرزمینی ناشناس را
دیدارهای نامنتظر را
لحظه‌های عزیمت را
که سال‌ها در انتظارشان بودیم
روزهای کودکی را که راز هنوز آشکار نبود
والدین را که باید به لرزه در‌می‌آمدیم
از سروری که به ما هدیه می‌کردند
اما درکی از آن نداشتیم
(این شادی از آن دیگری بود)
بیماری‌های کودکی را
که سخت غریب آغاز می‌شد
با آن همه تغییرات عمیق و شدید
روزهای گذشته را
در اتاق‌های آرام و بسته
صبح‌های کنار دریا را
خود دریا
دریاها را
شب‌‌های سخت لرزان سفر را
که با ستارگان پر زدند و رفتند

و تنها توان فکر کردن به این‌ها کافی نیست
باید خاطرات شبانه‌ی عشق‌های بسیار داشت
عشق‌هایی که هیچ‌یک به دیگری شبیه نیست
خاطرات فریاد زنان از درد کودک در بطن خویش
خاطرات زائوهای لاغر و پریده‌رنگ و خواب‌آلود
که در بستر به خود می‌پیچند
باید بالای سر محتضران بوده باشید
باید کنار مردگان نشسته باشید در اتاق
آنجا که از پنجره‌ی باز گاه‌به‌گاه
صداهایی به گوش می‌رسد

و داشتن خاطرات هم کافی نیست
باید وقتی که بسیارند، بتوان فراموششان کرد
و باید با صبری عظیم انتظار کشید
تا دوباره بازگردند
زیرا خاطرات هنوز خاطره نیستند
تنها زمانی خاطره‌ می‌شوند که
در ما به خون و نگاه و به رفتار مبدل شوند
آنگاه که دیگر نامی نداشته باشند
و نتوان تشخیص‌شان داد از خود
تنها در این زمان است
که فرا می‌‌رسد آن لحظه‌ی کمیاب.
و از میان کلمات بسیار،
نخستین واژه‌ی شعر، طلوع می‌کند.

 

 

* ترجمه از برگردان فرانسویِ موریس بتز

از همین مترجم

از شعرهای دیگر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.