بیست‌ودو هایکو | آلن گینزبرگ

reference: https://www.pinterest.com/
گذشته از تجربه‌های شخصی ذن بویسم، گینزبرگ از تکنیک‌های هایکو در شعر استفادهٔ فراوانی برده است. چیزی که خود آن را «شوک مردمک چشم» می‌نامد. چیزی که باعث می‌شود، به هنگام خواندن شعر نگاه خواننده را «بگیرد» و مکث کند. دو تصویر متضادی که در هایکوهای ژاپنی دیده می‌شود، معمولاً یکی نرم و دیگری سخت، یکی سرد و دیگری گرم، یکی سیاه و دیگری سفید. نمونه‌ی چنین تصویرسازی‌هایی در اشعار او فراوان به چشم می‌خورد. مثالی که خود گینزبرگ ذکر می‌کند، «جعبهٔ موسیقی هیدروژنی» در شعر زوزه است. مشابه این تأثیر را گینزبرگ در نقاشی‌های سزان و به ویژه کنتراست رنگ‌ها در آثار او یافته بود. هایکوی مرگ: یک هفته پیش از مرگش، گینزبرگ به سنت دیرینه‌ٔ هایکوسرایان و استادان ذن آخرین شعر/هایکوی خویش یا «هایکوی مرگ» خویش را چنین سرود: برای دیدن تهی بیکران پهناور / از پنجره ببین / آسمان آبی را

بیست‌و‌دو هایکو

■ گذشته از تجربه‌های شخصی ذن بویسم، گینزبرگ از تکنیک‌های هایکو در شعر استفادهٔ فراوانی برده است. چیزی که خود آن را «شوک مردمک چشم» می‌نامد. چیزی که باعث می‌شود، به هنگام خواندن شعر نگاه خواننده را «بگیرد» و مکث کند. دو تصویر متضادی که در هایکوهای ژاپنی دیده می‌شود، معمولاً یکی نرم و دیگری سخت، یکی سرد و دیگری گرم، یکی سیاه و دیگری سفید. نمونه‌ی چنین تصویرسازی‌هایی در اشعار او فراوان به چشم می‌خورد. مثالی که خود گینزبرگ ذکر می‌کند، «جعبهٔ موسیقی هیدروژنی» در شعر زوزه است. مشابه این تأثیر را گینزبرگ در نقاشی‌های سزان و به ویژه کنتراست رنگ‌ها در آثار او یافته بود.


هایکوی مرگ
:

یک هفته پیش از مرگش، گینزبرگ به سنت دیرینه‌ٔ هایکوسرایان و استادان ذن آخرین شعر/هایکوی خویش یا «هایکوی مرگ» خویش را چنین سرود:

برای دیدن تهی بیکران پهناور

از پنجره ببین

آسمان آبی را

 

هایکوهای ساخته شده در حیات‌پشتی خانهٔ شمارهٔ ۱۶۲۴ خیابان میلویا، برکلی. ۱۹۵۵. به هنگام خواندن کتاب چهار جلدی آر. چ. بلیتس «هایکو»:

 

خواندن هایکو

غمگینم

در آرزوی گمنامی

ماه بر فراز سقف

کرم‌ها در باغ

این خانه را اجاره می‌کنم.

یه کیر شق تو نیویورک

یه پسربچه

تو سانفرانسیسکو

چایی‌ام را می‌نوشم

بدون شکر

فرقی نمی‌کند.

مگسی را له کردم

و پشیمانم

چرا چنین کردم؟

هایکوی زمستانی

نام گل‌ها را

ندانستم ــ حالا

باغچه‌ام از دست رفته است.

در طبقه‌ٔ پانزدهم

سگی استخوان می‌جود

جیغ تاکسی‌ها

سالی دیگر

گذشته است ــ جهان

فرقی نمی‌کند

در ایوان

توی شلوارک‌های من،

اتوموبیل در باران برق می‌زند

دیوانه

از سینما بیرون می‌آید

خیابان در وقت ناهار.

شهرهای پسران

در گورهایشان است،

و در این شهر…

به پهلو آرمیده‌ام

در تهی:

نفسی در بینی‌ام.

تراشیدن ریش را تمام می‌کنم

اما چشمهایی که نگاهم می‌کنند

در آینه مانده‌اند.

گنجشک

وارونه می‌ریند

–آه! مغزم و تخم‌ها!

اولین چیزی که جستجو کردم

در باغچه‌ی قدیمی‌ام

درخت گیلاس بود

سر مایایی

بر تخته پاره‌ٔ آب آورده‌ٔ پاسیفیک

ــ روزی در نیویورک زندگی خواهم کرد

میز تحریر کهنه‌ام:

اولین چیزی که جستجو کردم

در خانه‌ام.

دفترخاطرات کهنه‌ام:

اولین چیزی که یافتم

بر میز تحریر قدیمی‌ام.

روح مادرم:

اولین چیزی که یافتم

در اتاق نشیمن.

از سر شانه‌هایم نگاه می‌کنم

پشت سرم پوشیده بود

از شکوفه‌های گیلاس

قورباغه‌ای بر روی

ظرف شیه‌ای در داروخانه

باران تابستان بر پیاده‌روهای خاکستری

(پس از شیکی۱)



۱. Shiki، ماسااوکا شیکی (۱۸۶۷-۱۹۰۲) شاعر و منتقد بزرگ ژاپنی عصر میجی. از مدافعان سرسخت مدرنیسم شعر ژاپنی و به ویژه هایکو بود.

 

از همین مترجم

از شعرهای دیگر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.