خیزش دهقانان ساملَند در سال ۱۵۲۵ | یوهانس بوبروسکی

شعر جهان ــ یوهان بوبروسکی (۱۹۱۷-۱۹۶۵) زادهی شمال شرقی کشور آلمان، منطقهی پروس شرقی، یعنی جایی است که از دیرباز شاهد آمیزش فرهنگی و قومیِ ژرمنها و اسلاوها، و محل برخورد دشمنانه و یا صلحآمیز آنان بوده است. نام خود او نیز بخشی آلمانی است و بخشی اسلاو. جوانی بیستودو ساله بود که در سال ۱۹۳۷ به خدمت در جبههی شرق گسیل شد، تا در مقام مردی سیودو ساله از جنگ برگردد. تنها هشت را در اسارت روسیه گذرانده بود. تجربهی مستقیم و دیرپای جنگ، در جبههای که مصایب و فجایع جنگی بیرحمانهتر از هر جای دیگر رخ نشان میداد، بر روح بیغش این مسیحیِ مؤمن بارِ گناه، و اما تکلیف آن را نیز نشاند که به سهم خود میانجی تفاهم میان آلمانیها و ملّتهای شرق اروپا باشد.
دهقانان، به انبوهیِ یک لشگر
صلیب به دست،
به دعوتِ خان،
و فریفتهی وعدهی خدعهآمیز او،
بر سر دشتِ لائوت گرد آمدند.
میگویند در کُنیگسْ بِرگ،
در دهکدههای لاکیشکن، و کایمن
در دشت لائوت بود که بر دارشان کردند.
کاسپار! ای آسیابان کایمن!
بر فراز تپّهها و ماهورها،
صدای تو درنایی است با بال خونچکان،
و اسبت با جنگلها نیک آشناست!
در دودِ آتشِ عمقِ دشت،
آن بر سرِ چهاراه گردآمدگان، شبانه میخواندند:
اینک به خواهشی.
به درگاه روح مقدّس آمدهایم.
اما در گرگومیش سحر
آسمان هیأت درختِ کلاغان را یافت.
کاسپار، دهان تو میوهای قاچقاچ است،
و من دستانت را نمییابم.
پس به جستوجوی آنها،
دهکدهای را از پی دهکده درمینوردم،
و بر آستانهی ساحل سفید میایستم،
و فریاد برمیدارم،
سر بردار، ای سرزمین من!
