ما که مانده‌ایم |‌ نیکوس گاتسوس

reference: pinterest.com
شعر جهان ــ مایی که جامانده‌ایم / برای کاشت بذر علف در برهوت / شبانه بیرون می‌زنیم. / پیش از آن که شب / سوی همیشه ما را ببرد، / این خاک را به زیارتگاه بدل خواهیم / به گهواره‌ای برای نوزادانی که در راهند.

ما که مانده‌ایم

مایی که مانده‌ایم در این سنگلاخ
بر مردگان بخور تلخ می‌سوزانیم
وقتی که قافله‌ی بزرگ مرگ
مغرور و پرهیاهو در افقِ دور محو می‌گردد
به یادشان چرخ‌زنان می‌رقصیم

ما که جامانده‌ایم
با خرده‌نانی از خورشید و
شهد طلایی از شانِ بکر‌ زنبورها
و بی‌ وحشتی دیگر
زندگی را درمی‌نوردیم.

مایی که جامانده‌ایم
برای کاشت بذر علف در برهوت
شبانه بیرون می‌زنیم.
پیش از آن که شب
سوی همیشه ما را ببرد،
این خاک را به زیارتگاه بدل خواهیم
به گهواره‌ای برای نوزادانی که در راهند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.