قلبت همراه من است | ای. ای. کامینگز

شعر جهان ــ نمی‌ترسم / از هیچ تقدیری (که تو تقدیر منی، دلبندم) نمی‌خواهم / هیچ جهانی را (که تو، زیبا، جهان منی، جهان واقعی من) / و تویی همه‌ی معانی ماه / و هر آن چه که خورشید بخواند تویی

قلبت همراه من است

قلبت همراه من است (درون قلبم
می‌برمش) هرگز بی قلب تو نیستم (هر کجا
بروم تو می‌روی، عزیزم؛ و هر کار که کنم
کار توست، نازنینم)

نمی‌ترسم
از هیچ تقدیری (که تو تقدیر منی، دلبندم) نمی‌خواهم
هیچ جهانی را (که تو، زیبا، جهان منی، جهان واقعی من)
و تویی همه‌ی معانی ماه
و هر آن چه که خورشید بخواند تویی

اینجا عمیق‌ترین رازی است که کس نمی‌داند
(اینجا ریشه‌ی ریشه و شکوفه‌ی شکوفه
و آسمانِ آسمانِ درختی است به نام زندگی؛ که می‌روید
بلندتر از آن که روح بتواند به آن برسد و اندیشه بتواند کتمانش کند)
و این آن شگفتی است که ستاره‌ها را پریشان می‌کند

قلبت همراه من است (درون قلبم می‌برمش)

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.