فارسی چه کند؟
| ملیحه بهارلو |
گفتوگو دربارهی بنبستهایی که بر سر راه زبان فارسی وجود دارد و افقهای پیشرویش مجال بسیاری میطلبد و در قالب چهارصد واژه نمیگنجد. اگر بخواهم فقط بنبستهای موجود بر سر راه زبان فارسی را تیتروار بنویسم چندین صفحه خواهد شد. اما مسئلهای که در همان نگر نخست پررنگتر از همهی مسائل دیگر به چشم میآید مسئلهی سیستم ناکارآمد آموزش است، پرورش پیشکش؛ سیستمی که خیلی جاها نبودش مفیدتر از بودنش است و آسیبهایش کمتر. برای اثبات این ادعا نخست میخواهم زبان معیار را تعریف کنم. زبان معیار زبانیست که ورای لهجههای محلی و اجتماعی رایج در یک کشور، وسیلهی ارتباط اجتماعی و علمی و ادبی مردم است. این زبان همان زبانیست که در مدارس آموزش داده میشود و در رسانههای جمعی به کار میرود.
بر پایهی نظر بازیل برنارد برنستاین، جامعهشناس بریتانیایی که روی جامعهشناسی آموزش و زبانشناسی اجتماعی کار کرده، در بسیاری از جوامع معمولاً زبانی زبان معیار نامیده میشود که منطبق بر ملاکها و هنجارهای طبقهی حاکم باشد. طبقهی حاکم از طریق نهادهای تحت تسلط خود مانند رادیو، تلویزیون، روزنامه و… شکلی از زبان را که مورد نظرش است گسترش میدهد و در مدرسه و دانشگاه جنبههای مختلف آن را آموزش میدهد که شامل نحوهی تلفظ و بهکاربردن شکلهای مناسب زبان در برخوردهای اجتماعی و غیره میشود. بنابراین زبان معیار زبانیست که ملاکها و قواعد و هنجارهای آن از طرف طبقهی حاکم قانونیت یافته و رعایت آنها در ارتباطات اجتماعی الزامی باشد.
حال پرسش اینجاست که طبقهی حاکم کار تدوین و تثبیت و حفظ زبان را باید به چه کسانی بسپرد؟ بدیهیست که این کار اساساً باید کار نویسندگان و ادیبان و ویراستاران و دستوردانان و رویهمرفته کسانی باشد که از زبان به صورت حرفهای استفاده میکنند و سپس به وسیلهی نهادهایی مانند دولت، سیستم آموزش و پرورش و رسانهها گسترش یابد. وقتی در جامعهای رفتهرفته متون کهن و نثرهای سالم را از کتابها حذف کرده و متنهای ایدئولوژیک را در کتابهای درسی میگنجانند و در رادیو و تلویزیون و مجله و روزنامه ادبیات نادرست را جا میاندازند و حتی واژههایی خاص را با تلفظی نامعمول پیوسته به کار میبرند، دیگر زور ادیبان و نویسندگان به جایی نخواهد رسید. در جامعهای سراسر سانسورزده که مردمش در مکاتبات رسمی و اداری باید زبانی نافهمیدنی و غریب را به کار ببرند تا کارشان راه بیفتد و نویسندگان و شاعران در کتابها و نوشتههایشان باید طبق سلیقهی حاکمان خود بیندیشند تا اجازهی انتشار بیابند زبان فارسی چگونه باید پیشرفت کند و چه افقی میتواند پیشارویش گشوده باشد؟