علی عبداللهی

علی عبداللهی (شاعر، مترجم، پژوهشگر و مدرس پیشین دانشگاه) روزِ دهم فروردین سال ۱۳۴۷ در خراسان جنوبی، شهر بیرجند، روستای سیوجان به دنیا آمد. او کارشناس ارشد زبان و ادبیات آلمانی است که به خاطر ترجمه‌هایش چند بورسیه‌ی تحصیلی در آلمان و سوئیس گذرانده. هفت مجموعه شعر دارد و بیش از نود ترجمه در زمینه‌های ادبیات آلمان و جهان (شعر و نثر) فلسفه، علوم تربیتی و ادبیات کودکان و نوجوانان از فارسی به آلمانی و از آلمانی به فارسی در ایران و آلمان منتشر کرده است. کتاب‌های آهوجان مهمان ماست از ارسکین کالدول؛ جیم دکمه و لوکاس لوکوموتیوران؛ جیم دکمه و سیزده قلوهای وحشی از میشاییل انده؛ سفرهای گالیور به روایت اریش کستنر؛ یک جفت چکمه برای هزارپا از فرانتس هولر برخی از آثار ترجمه‌ی او برای کودکان و نوجوانان است. ترجمهٔ او از رمان «برادران تانر» روبرت والزر نامزدهٔ جایزهٔ ترجمهٔ ابوالحسن نجفی شد.

شعرهای ترجمه

عشق | راینر مالکوفسکی

reference: https://www.pinterest.com/

شعر جهان ــ تو گویی ستاره‌ای می‌اُفتد / در رودخانه‌ای سیاه.

راه خلوت | راینر مالکوفسکی

reference: https://www.pinterest.com/

شعر ترجمه ــ فکر می‌کنی تعقیبت می‌کنند / و رو برمی‌گردانی / ولی تنها برگ خزان است / که پی تو می‌دود.

آنچه روشن است | راینر مالکوفسکی

reference: https://www.pinterest.com/

شعر جهان ــ با هر کلام / ورود به حقیقت را / دشوارتر می‌سازیم. / به همان‌گونه مؤکدتر / هر آنچه / حقیقی‌تر بنماید. / آنچه فهم شدنی است، / می‌تواند حقیقت نباشد.

یکی از قدیمی‌ترین شعرهای آلمانی | شاعر ناشناس

reference: https://www.pinterest.com/

شعر جهان ــ تو آنِ منی، من آنِ توام: / این را یقین بدان. / اندر دلم / در بند گشته‌ای: / گم شد کلید آن / باید بمانی تا ابد، در آن.

بام‌های کاهگلی | ایلما راکوزا

reference: https://www.pinterest.com/

شعر ترجمه ــ بام‌های کاهگلی قهوه‌ای روشن / موج برداشته‌اند / افزون بر آن گنبد مساجد / گرد برگرد / آوای درون می‌گوید: / سینه‌ای ارزانی‌ام کن / (به جای دهان)

داشته‌های قشنگ | راینر مالکوفسکی

شعر ترجمه ــ یک ذره‌بین، یک دوربین / فرهنگ واژگان زبان‌های گوناگون. / دریافتی ناچیز / از ارزش لحظات. / ولعِ دانایی. / موهبت طرح پرسشی فارغ از هراس. / دو جفت کفش محکم، یک عصا. / حافظه‌ای خوب که همیشه /...

سرودهای ایرانی | ایلما راکوزا

شعر جهان ــ چه کس چین‌ها و ماهورها را پرداخته / و نقطه‌ی واحه‌ها را تعبیه کرده‌ست؟ / از فراز دهکده‌ی پارسی می‌نگرم / به مسیر خشکرود ِ / دریاچه‌های نمک  زنجیره‌ی زاگرس / و سیر نمی‌شوم از دیدنشان

چند موضوع عاشقانه | راینر مالکوفسکی

reference: https://www.pinterest.com/

شعر ترجمه ــ آفتاب. / خانه‌های روستایی / در رمان‌های روسی. / بی‌درکجایی محض. / قدرت. / طنین اطمینان بخشِ / یک صدا. / سبک‌پایی. / توهمات سودمند.

زیباست دیدنِ | راینر مالکوفسکی

شعر جهان ــ دیدن سرخوشی کسی / هنگام قدم‌زدن پس از بندآمدن باران. / جدیت مرد جوانی / هنگام حرف زدن از دلدارش. / قوها، در پرواز. / خواندن بی‌باکی / از مردمک چشم کسانی که / دوستشان می‌داریم. / و تاج به ه...

از خواب حرف زدن | | ایلما راکوزا

reference: pinterest.com

شعر ترجمه ــ از بيداری شب‌ها / از درنگ‌های نا‌به‌جا و مردد / گاهی كه زوزه می‌كشد روباه / گاهی كه سوت می‌كشد آمبولانس / گاهی كه سرد می‌شود عرق / گاهی كه كودك در مجاورت‌ آن / تنهايی خود را می‌آزمايد و ب...

بنویس | راینر مالکوفسکی

شعر ترجمه ــ‌ آنچه می‌نویسی، باید حقیقی باشد / آنچه می‌نویسی، باید روشن باشد. / پس ــ / ننویس. / پس بنویس، / آنچه نمی‌نویسی. / پس بنویس، / آنچه برای خودت می‌گذاری. / پس شعری / بنویس.

ماسادا | دانیلا دانس

شعر ترجمه ــ وقتی بر صخره سایه بیاندازی و بگویی /  سایه‌ام می‌ماند و صخره درمی‌گذرد / وقتی در لحظه وقوف یابی که چه خوش است / که تمامِ داشته‌هایت را روی داو بگذاری / آنگاه است که می‌توانی صحرا را به نا...

دستور زبان خود ــ ديگر ــ آزار رؤياها | زیلکه شویرمان

شعر جهان ــ با هرآنچه از وجه اخباری به شرطی جابه‌جا می‌شود / شب، روی روز دراز می‌كشد / و دست‌هايش  را از بالا به تخت قلاب می‌كند/ ناگفته‌هامان در سفيدی پوست می‌رويد / آنجا كه شريان-بندها خون را بند می...

تهران | ایلما راکوزا

شعر ترجمه ــ تو می‌گریی / تو از سر اندوه نمی‌گریی / تو باد را می‌گریی / که نامی ندارد / که هر چه بخواهد می‌کند.

و تو آبی من | دانیلا دانس

شعر جهان ــ آنجا که خفته‌ای / بر پوست ابریشمین گونه‌هات / رویاهای حریری فراموش می‌شوند / ایستاده‌ام روبه روی کاشی ایرانی سده‌ی هجده / و از ویترین‌ها / رایحه‌ی خوش گیاهی / در کوههای هندوکش مرواریدوا...

در انزوای محتوم عنوان نوشته بر پارهٔ بازمانده از كاشی شگفت‌آبی | زیلکه شویرمان

شعر ترجمه ــ سال در هم می‌ريزد و زمين/ منجمد در اين ريزش  من به خاطر می‌آورم / ابهام پيشگويی‌های وضع هوا را همين امروز صبح / و حس می‌كنم  / در دو دستت هنگامی كه رها می‌کنی / انزوای محتوم  بادی را كه ...

در وقفه‌های ميان درختان: برف | ایلما راکوزا

شعر ترجمه ــ در وقفه‌هاي ميان درختان: برف / در فضاهاي ميان كلمات: برف / در حفره‌هاي ميان خانه‌ها: برف / در باغ‌هاي ميان پرچين‌ها: برف / و سرد / درحوضچه‌ي ميان ميخانه‌ها: برف / در روزن‌هاي ميان بلوط‌ها...

آبنمای فراموشی | دانیلا دانس

شعر ترجمه ــ‌ و فراموش کنیم تمام افکار بکرِ درهم‌پیچیده و فراموش کنیم مرزها را بیاستیم میان گذاشتن و گذاشته‌شدن و ایستاده باشیم فراموش خواهند شد فراموشکاری پوزش پرهیز بگذاریم فراموش شوند ف...

از کار افتادن ساعت‌ها | راینر مالکوفسکی

شعر ترجمه ــ در ساعات خوش / پرندگان حرف می‌زنند، / و ریشه‌های درخت پیر، آواز می‌خوانند.

با چشم‌های تو | راینر مالکوفسکی

شعر ترجمه ــ زمانی به تو نزدیک بودم. / آرام می‌روییدم در رگ و پی‌ات. / پلک‌هایم را می‌گذاشتم / درست زیر پلک‌های تو. / چشم می‌گشودیم با هم / و می‌دیدم: / سه قدم جلوتر، / یک صندلی حصیری، / و در آن، / مر...

اشیا | راینر مالکوفسکی

شعر ترجمه ــ راینر مالکوفسکی در سال ۱۹۳۹ در برلین متولد شد. در سال ۱۹۷۲ و بعد از موفقیت در عرصهٔ تبلیغات، از این حرفه به کل کنار کشید و تا آخر عمرش در سال ۲۰۰۳ در براندنبورگ، جایی در نزدیکی برلین زیست...

فضایی ساده | راینر مالکوفسکی

شعر جهان ــ راینر مالکوفسکی شاعر و غزل‌سرای آلمانی در دسامبر ۱۹۳۹ در برلین ــ تمپلهف زاده شد و در همانجا نیز بزرگ شد. او به مدرسهٔ‌ Askanische Oberschule رفت و در ابتدا در انتشارات روزنامهٔ برلین کار...

دو صدای پرندگان | زیلکه شویرمان

شعر جهان ــ زیلکه شویرمان زادهٔ ۱۵ ژوئن ۱۹۷۳ در کارلسروهه شاعر و رمان‌نویس آلمانی‌ست. در فرانکفورت، لایپزیش و پاریس تحصیل کرد. بیشتر به‌خاطر نخستین رمانش Die Stunde zwischen Hund und Wolf (ساعت بین سگ...

یوزف برادسکی | ایلما راکوزا

شعر جهان ــ ایلما راکوزا در سال ۱۹۴۶ در ریماوسکا سوبوتا اسلواکی از پدری اسلوونیایی و مادری مجارستانی به دنیا آمد. او دوران کودکی خود را در بوداپست، لیوبلیانا و تریست گذراند. در سال ۱۹۵۱، خانواده او به...

آبنمای بخت | دانیلا دانس

شعر ترجمه ــ دانیلا دانس در ۵ سپتامبر ۱۹۷۶ در آیزناخ به دنیا آمد. دانس تاریخ هنر و آلمانی را در توبینگن (ازجمله با پل هافمن)، پراگ، برلین، و لایپزیش آموخت و دکتری خود را در «ساختمان کلیسای بیمارستان ج...

پرسش‌ها | برتولت برشت

شعر ترجمه ــ برایم بنویس، چه تنت هست؟ لباست گرم است؟ / برایم بنویس، چطوری می‌خوابی؟ جایت نرم است؟ / برایم بنویس، چه شکلی شده‌ای! / هنوز مثلِ آن وقت‌ها هستی؟ / برایم بنویس، چه کم داری! بازوانِ مرا؟ / ب...

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.