نرگس سنائی مترجم و استاد زبان و ادبیات روس در دانشگاه علامه طباطبایی است. او در دو رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی و روس تحصیل کرده و تز دکتریاش نیز در زمینهٔ بررسی رمان «مرشد و مارگریتا» نوشتهٔ میخائیل بولگاکف با آرای منتقد ادبی بزرگ روس میخائیل باختین بوده است. کتابهای «ایران در آینه شعر روس» و رمان «بریزبن» اثر یوگنی وادالازکین به ترجمهٔ او در ایران منتشر شده است. در بارو ترجمههای شعر او منتشر میشود.
خون | آنا آخماتووا
عسل وحشی بوی آزادی میدهد، / گردوغبار بوی پرتو خورشید، / دهان دوشیزه بوی بنفشه، / و طلا بوی هیچ. / گل اِسپَرَک بوی آب، / و عشق بوی سیب میدهد. / ولی ما برای همیشه آموختیم / فقط خون بوی خون میدهد...
اندوه | آنا آخماتووا
و اکنون تو ای اندوه تازه / چون مار بوا بستهای راه نفسم را / و دریای سیاه غرش برمیآورد / آنگاه که رد بالین مرا میگیرد
نه عشق میخواهم نه افتخار | مارینا تسوتایوا
نه عشق مىخواهم، نه افتخار؛ / سرمستكننده است؛ فريبش را نمىخورم! / ديگر حتى ميلى به سيب ندارم! / اغواکننده است از درون طبق ... / چیزی زنجيروار در پى من کشیده مىشود، / بزودى چون تندر فرياد از سر مى...
معجزه | آنا آخماتووا
دل نبستهام به رحم و شفقت ديگران، / اما با اندکی از مهربانى تو / میروم، گوييا با خورشيدى در درونم. / از همين رو اطرافم سپيده مىدمد. / مىروم تا معجزهاى خلق كنم / آرى از همين روست.
ملال | اوسیپ ماندلشتام
اوسیپ ماندلشتام (۱۸۹۱-۱۹۳۸)، شاعر و نویسندهٔ روس بود. او از ۱۵ سالگی سرودن را آغاز کرد و در سال ۱۹۰۷ نخستین شعرش را در مجلهٔ دبیرستانش چاپ کرد. او مدتی را در فرانسه گذراند و با اشعار شاعرانی مانند فرا...
پیشواز | مارینا تسوتایوا
بگذار در اين آشوبِ آرام / سال بر ما روز نمايد! / بى هيچ فكرى به جاودانگى، / بى هيچ انديشهاى به آن! / دوباره "خواهرانگى" را از سر مىگيريم، / يكديگر را تنگتر در بر مىكشيم. / بى هيچ حرفى از گذشته، / ...
فانوس | الکساندر بلوک
شب، خیابان، / داروخانه، فانوس / کورسوی نوری عبث، / ربع قرن دیگر هم زندگی کن / همهچیز همینطور خواهد ماند. / گریزی نیست. / میميرى و باز از نو آغاز میکنی / و همهچیز چون گذشته تکرار میشود: / شب، ا...
دلم میخواهد | باریس پاسترناک
باریس لئونیدویچ پاسترناک شاعر، رماننویس، آهنگساز و مترجم ادبی اهل ر وسیه در ۲۹ فوریهٔ ۱۸۹۰ در مسکو به دنیا آمد. اولین کتاب شعر پاسترناک، «خواهر من، زندگی» که در سال ۱۹۱۷ سروده شده بود، در سال ۱۹۲۲ د...
دیوانهوار | الکساندر بلوک
دیوانهوار آه، دیوانهوار خواهان زیستنم: تا جاودانه کنم هر آنچه را که هست، تا انسانی کنم هر آنچه را که
بدرود، دوست من، بدرود! | سرگی یسنین
سرگی الکساندرویچ یسنین (زادهٔ ۳ اکتبر ۱۸۹۵، کنستانتینوو، استان ریازان، روسیه – درگذشتهٔ در ۲۷ دسامبر ۱۹۲۵، لنینگراد) شاعر خودساخته و "آخرین شاعر روسیهٔ چوبی" بود که تصویر دوگانهٔ او - تصویر یک روستایی...
رگبار باران بر رخسار و شانهها | بِلا آخمادولينا
ایزابلا آخاتونا آخمادولینا ــ زادهٔ ۱۰ آوریل ۱۹۳۷ و درگذشتهٔ ۲۹ نوامبر ۲۰۱۰ ــ شاعر، نویسندهٔ داستان کوتاه و مترجم روسیزبان تاتاری با تباری ایتالیایی بود که در ادبیات شوروی پسااستالینی صدایی متمایز ...
نقره | مارینا تسوتایوا
این زلفهای آشفتهام را میبینی؟ / مرا به نمكی خشک بر روی زمین / بدل نمیتوان ساخت. / در مواجهه با زانوان سنگیتان میشکنم، / من با هر موجی به پا میخیزم! / آری زندهباد کف، کف شادمان دریا، / کف برافر...
پرندهای در دستانم | مارینا تسوتایوا
الکساندر بلوک، شاعر غنایی، نویسنده، روزنامهنگار، نمایشنامهنویس، مترجم و ادیب روسی بود که در سال ۱۸۸۰ در سنپترزبورگ روسیه در خانوادهای روشنفکر به دنیا آمد. او بعد از جدایی والدینش در عمارت اقوام اش...
یادبود بولگاکف | آنا آخماتووا
میخائیل آفاناسیویچ بولگاکف (زادهٔ ۱۵ می ۱۸۹۱ و درگذشتهٔ ۱۰ مارس ۱۹۴۰) نویسنده، پزشک و نمایشنامهنویس روسی بود. رمان معروف او، «مرشد و مارگاریتا» که بعد از مرگش منتشر شد، یکی از معروفترین رمانها در ق...
الههٔ شعر | آنا آخماتوا
به او مىگويم: اى الههٔ شعر / صفحات دوزخ را / تو، بر دانته خواندهاى؟ / پاسخ مىدهد: آرى "من"
خوشم که… | مارینا تسوتایوا
مارینا ایوانونا تسوتایوا (۸ اکتبر ۱۸۹۲ - ۳۱ آگوست ۱۹۴۱) شاعر بزرگ روس. آثارش از شناختهترین آثار ادبیات قرن بیستم روسیه و جهان است. او در دو قرن زندگی کرد. از انقلاب اکتبر روسیه و از قحطی مسکو و فراز ...
در اين جدايى | آنا آخماتووا
در اين جدايى در اين جدايى تاريک و تلخ همراه تو خواهم بود. گريه براى چه؟ دستانت را در دستان
زندگی بیبازگشت | آنا آخماتووا
زندگی بیبازگشت من آموختهام خردمندانه زندگى كنم پيش از حيرانى شبهنگام، به آسمان بنگرم و دست دعا برآورم، تا تشويش