سقط جنین
الیزابت آر. پردی
آنچه در پی میآید ترجمهٔ مدخل «سقط جنین» از جلد چهارم دانشنامهٔ گرینوود در باب عشق، دوستیابی و جنسینگی در طول تاریخ[۱] است که در سال ۲۰۰۸ به سرپرستی مریل د. اسمیت و به قلم متخصصان و پژوهشگران این حوزه منتشر شده است. هریک از شش جلد این دانشنامه یک دورهٔ تاریخی را پوشش میدهد و جلد چهارم مربوط به قرون هفده و هجده میلادی است. در ستون «از چشم وشتی» قرار است هر ماه مدخلی از مداخل جذاب این مجلد دانشنامه را بخوانیم.
سقط جنین به معنای پایان عمدی بارداری است. زنان درماندهای که نمیخواهند باردار باشند همواره دست به سقط جنین زدهاند. مشخص نیست اولین بار چه کسی این کار را کرده اما طبق مستندات، پنج هزار سال سابقه دارد و زنان چین باستان ازگیاهان خوراکی، سموم و جیوه برای سقطکردن استفاده میکردهاند، یعنی موادی که معتقد بودند بارداری را به پایان میبرد. در قرون هفده و هجده میلادی، سقط جنین در اروپا و نیز طبق حقوق عرفی[۱] مستعمرههای آمریکا، عموماً خطای اخلاقی و احتمالاً اقدامی خطرناک به شمار میآمد اما به ندرت اقدامی مجرمانه بود. اقدام تاریخی سر ویلیام بلکستون (۱۷۲۳-۱۷۸۰) در تفسیر قوانین انگلستان (۱۷۶۵-۱۷۶۹) منجر به قانونی شدن سقط جنین زودهنگام شد که پیشتر در حقوق عرفی مجاز بود.
عرف آمریکای دورة استعمار این بود که به جای اجبار زنان به سقط جنین، مردان مجبور به ازدواج با زنانی میشدند که باردارشان کرده بودند. در أواسط قرن هجدهم، به دلیل مشکلات اثبات پدری، این رویه پایان یافت. زنانی که رابطة جنسی خارج از ازدواج داشتند همچنان جریمه، حبس و سرافکندگی نزد عموم در انتظارشان بود. پنهان کردن حاملگی نیز جرم به شمار میآمد.
در اواخر قرن هفدهم، روند فزایندة نوزادکُشیِ زنان درمانده، عمدتاً به دلیل نداشتن امکان سقط جنین یا استفاده از روشهای سقط ناموفق یا صرفاً ترس از استفاده از مواد سقطکننده، حکومت را به در دست گرفتن مهار تولید مثل سوق داد. با برملا شدن این اعمال، صدای اعتراض مردم بلند شد. مجازات نوزادکشی معمولاً اعدام بود. روند فزایندة مسمومیت زنان با موادی که گمان میرفت سقطکنندهاند موجب نگرانی دولتها شد و در نتیجه با انجام اقداماتی، دسترسی به مواد خطرناک را محدود کردند.
تا اواخر قرن هجدهم سقط جنین همچنان در آمریکا و بخش عمدة اروپا قانونی بود. فرانسه با جرمانگاری سقط جنین در سال ۱۷۹۱ استثنا بود. در سال ۱۸۰۳، با تصویب قانون لرد النبرو، انگلستان سقط جنین را از حالتِ تلویحاً مجاز خارج و جرمانگاری کرد. این قانون سرمشق قانونی شد که در ایالات متحده به تصویب رسید.
ابتدا قوانین ممنوعیت سقط جنین فقط علیه پزشکان بود اما در اصلاحات بعدی شامل حال زنان سقطکننده هم شد.
دکتر جان هالوول اهل پومفرت کانتیکات اولین پزشک آمریکای شمالی بود که در سال ۱۷۴۲ به جرم انجام سقط جنین منجر به مرگ بیماری نوزده ساله به نام سارا گرووِنِر محاکمه شد. هالوول در دادگاه محکوم شد اما با فرار به رود آیلند از مجازات نجات یافت. تا نیمه قرن هجدهم، بسیاری از پزشکان ضرورت انجام سقط جنین درمانی را پذیرفته بودند، که طبق تعریف، عمدتاً شامل بارداریهای ناخواسته و موارد خطرناک برای سلامت مادر میشد.
از همان آغاز مناقشه بر سر سقط جنین، این مسئله محل اختلاف شد که دقیقاً از کی جنین تبدیل به «انسان» یا واجد روح میشود. در عرف فرض را بر این میگذاشتند که با « لگدپرانی جنین» یعنی شروع احساس حرکت جنین در شکم مادر، که عموماً حدود سه چهار ماهگی جنین رخ میدهد، جنین انسان به حساب میآید. فرایند تشخیص آغاز حرکت جنین به دلیل نبود آزمونهای مطمئن بارداری با مشکل روبهرو میشد و برخی زنان نیز لگدپرانی جنین را در صورت وقوع حس نمیکردند. برخی ادیان بر مفهوم «حلول همزمان روح» به معنای وجود روح در جنین از همان ابتدای شکلگیری صحه گذاشتند. اولین بار هیرونیموس فلورنتینوس، کشیش فرانسیسکن در سال ۱۶۵۸ به دفاع از این اندیشه پرداخت و گفت همة جنینها روح دارند و باید غسل تعمید داده شوند.
اما در ادیان دیگر اعتقاد بر این بود که حلول روح تا پیش از لگدپرانی جنین صورت نمیگیرد. در طول قرن هفدهم، کلیساها با استدلالهای اخلاقی، با تمام توان سعی در ممنوعیت سقط جنین کردند. بخش اعظم دانستنیها در مورد مواد سقطکننده سینه به سینه منتقل شده بود و بسیاری از زنان گیاهانی را در باغها و جنگلها میشناختند که معتقد بودند خونریزی ماهانه را که قطع شده بود به روال عادی بازمیگردانند و موجب پایان بارداری میشوند.
پزشکان و عطاران اغلب گیاهان و داروهایی را که میدانستند سقطکنندهاند برای زنان فراهم میکردند. متون حاوی نبایدهای دوران بارداری نیز در حکم بایدهای زنان باردار به منظور سقط جنین بود. تا نیمه دهة ۱۷۰۰، استفاده از مواد سقطکننده چنان در عرصة عمومی پذیرفته بود که روزنامهها اغلب این مواد را تبلیغ میکردند. مصرف این مواد در میان مردم به «قال قضیه را کندن» معروف بود و آنها را از راه بلع، مالیدن به پوست یا وارد کردن به بدن مصرف میکردند. رایجترین سقطکنندهها عبارت بودند از ناخنک غلات، مایمرز (ابهل)، پونه و دکمهطلایی. سایر گیاهانی که کارکرد سقطکنندگی داشتند عبارت بودند از مرزنگوش، آویشن، جعفری، اسطخدوس، خاراگوش، انواع سگل (آلوئه)، صمغ ریشة آنقوزه (باریجه)، مُرّ مکّی، سُداب، زنجبیل، مریمگلی، مرزه، مورد، خربق، ریشة گلسپاسی، جوز هندی، پیرو (اَربَس)، برگ بو، فلفل، گل انگشتانه، نعنا (پونهسا) گربهای، فرنجمشک (وارنگ بو)، گندنای کوهی (فراسیون سفید)، زوفا، بید علفی، خردل، نعنا و آویشن کوهی. بیشتر گیاهانی که باور به سقطکنندگی آنها وجود داشت بیضرر بودند اما تأثیری هم نداشتند. برخی سمی بودند و با گرفتن جان مادر به بارداری پایان میدادند.
بستن محکم شکم، انداختن خود از بلندی، دویدن، برداشتن بار سنگین، پریدن و جهیدن، ورزش شدید، خونریزی عمدی، داغ زدن، تخلیه و پاکسازی رحم و استفراغ عمدی همگی از کارهایی بود که زنان به امید سقط جنین میکردند. وقتی هیچ اقدامی کارساز نبود، زنان به ماساژ شدید رحم متوسل میشدند یا ابزارهایی وارد رحم میکردند که اغلب منجر به بروز عفونتهای مرگبار در بدن مادر میشد.
حتی در آمریکای جنوبی که اغلب در دانش پیشگیری از بارداری نسبت به قارة صنعتیترِ آمریکای شمالی عقبتر بود، سقط جنین امر ناشناختهای نبود. در آمریکای شمالی اگر زنی متهم به انجام سقط جنین میشد میبایست در برابر «هیئت منصفهای متشکل از زنان باکفایت» حاضر میشد که عموماً شامل یک ماما بود. این هیئت منصفة غیررسمی باردار بودن زن و احتمال سقط را احراز میکردند و سپس بر اساس نتایج بررسیها به هیئت منصفة رسمی متشکل از مردان توصیههایی میکردند تا آنان اقدام بعدی را صورت دهند.
سقط جنین پیش ازلگدپرانی جنین در قرون شانزدهم و هفدهم در ایالات متحده و بخش عمدة اروپا قانونی بود اما به آسانی برای همه ممکن نبود. بیشتر زنان برای سقط به مصرف گیاهان یا مواد دارویی یا به انجام کارهایی مبادرت میورزیدند که باور به سقطکنندگی آنها داشتند. این روشها عموماً بیتأثیر یا خطرناک بودند. با این حال زنان درمانده همواره، همچون کل طول تاریخ مدون بشر، اقدام به سقط جنین ناخواستة خود میکردند.
روند تاریخ تا دهة ۱۸۰۰ چنان پیش رفت که نیروهای دینی و سیاسی توانستند فضای محدودیت سقط جنین پدید آورند و زنانی که اقدام به سقط جنین میکردند و پزشکانی که این کار را برای آنان انجام میدادند مجرم شناخته شدند.
[۱] common law