پیروزی در مبارزه برای سقط جنین

سقط جنین | عمل زایش، یک عمل مطلقاً آزادانه است. آزادی در میان همه آزادی‌ها، اساسی‌ترین، صمیمی‌ترین آزادی‌های ماست. و هیچ کس، آقایان، هیچ کس تا به حال نتوانسته است زنی را که تصمیم گرفته است نزاید، مجبور به زاییدن کند.

مبارزه زنان فرانسه برای حق سقط جنین چگونه پیروز شد؟

روز ۸ نوامبر ۱۹۷۲، محاکمه میشل شوالیه، مادر ماری-کلر، در دادگاه کیفری بوبینی (Bobigny) آغاز شد. ماری-کلر ۱۶ساله بود که مورد تجاوز جنسی قرار گرفت. این دانش آموز جوان باردار شد و از مادرش، میشل شوالیه، خواست تا راهی برای سقط جنین بیابد. میشل شوالیه، یک کارمند شرکت حمل و نقل پاریس بود، که سه دخترش را به تنهایی بزرگ می‌کرد، او به “همدستی در سقط جنین” متهم و همزمان با سه زن دیگر ازهمکارانش، که از آنها کمک گرفته بود، محاکمه شد.

در آن زمان، پایان دادن خود خواسته به بارداری در فرانسه غیرقانونی واز شش ماه تا دو سال مجازات زندان داشت. چند روز پیش از این دادگاه، تظاهراتی که توسط انجمن‌های فمینیستی سازماندهی شده بود توسط وزارت کشور سرکوب شد. گفته می‌شود که میشل شوالیه کتاب معروف ژیزل حلیمی را خوانده بود و و از تعهد او به زنان شنیده بود. او و سه همکار دیگرش که در شرکت دولتی مترو کار می‌کردند، با ژیزل حلیمی تماس گرفتند. واین وکیل سرشناس موافقت کرد که از آنها دفاع کند وبا توافق متهمان تصمیم گرفت که، از پرونده فردی آنها فراتر رفته و از طریق این محاکمه یک کارزار سیاسی را آغاز کند.

بدین ترتیب، ژیزل حلیمی با تبدیل کردن دادگاه به یک تریبون، محاکمهٔ متهمان را به محاکمه قوانین ضد زن تبدیل کرد. او، از این تریبون، ثابت کرد که ماده قانون جزایی سال ۱۸۱۰ میلادی که سقط جنین را یک جرم کیفری تلقی می‌کرد و نیز قانون ژوئیه ۱۹۲۰ که «تبلیغات ضد بارداری» را جرم می‌دانست قوانینی منسوخ‌اند. دفاعیهٔ ژیزل به‌دقت بی‌عدالتی‌هایی را که قانون به آنها تداوم می‌بخشید نشان داد.

ترجمه به فارسی بخشی از این دادخواست را به زنان و مردانی که با به خطر انداختن جان خود علیه قوانین ناعادلانه مبارزه می‌کنند، تقدیم می‌کنم[۱]:

آقای رئیس دادگاه، آقایان اعضای دادگاه،

من، در این دادگاه، با احساسی که هرگز تا به امروز نمی‌شناختم آشنا شدم، یعنی هماهنگی کامل بین شغلم، به عنوان وکیل مدافع و وضعیتم به عنوان یک زن.

بنابراین، با همهٔ وجودم، یک همبستگی اساسی با این چهار زن و با دیگر زنان جامعه حس می‌کنم. آنچه در اینجا می‌خواهم بیان کنم این است که دقیقاً و کاملاً با خانم شوالیه و با این سه زن حاضر در جلسه، با این زنانی که در خیابان تظاهرات می‌کنند، با این میلیون‌ها زن فرانسوی و با زنان هر جای دنیا همذات‌انگاری حس می‌کنم. آن‌ها خانواده من هستند. آن‌ها مبارزه من هستند. آن‌ها تمرین روزانه من هستند.

آقایان، اگر امروز، در مورد سقط جنین و شرایطی که یک قانون ستم گرانه، قانونی از عصر دیگر که بر زنان تحمیل شده صحبت می‌کنم، فقط به دلیل این پرونده نیست: این قانون نماد ظلم علیه زنان است.

همیشه همان طبقه: زنان فقیر و از نظر اقتصادی و اجتماعی آسیب پذیر، این طبقه از بی پول‌ها و بی روابط هاهستند که ضربه می‌خورند.

آقایان بیست سال است که در دادگاه وکالت می‌کنم و هر بار سؤال می‌کنم و دادگاه را مجاز می دانم در صورت مخالفت با من، صحبتم را قطع کند. من تا به حال از همسر یک مقام عالی رتبه دولتی یا همسر یک پزشک معروف یا یک وکیل بزرگ یا مدیر عامل یک شرکت یا از معشوقه همین آقایان در دادگاه دفاع نکرده‌ام. از شما می‌پرسم آیا در این دادگاه یا در دادگاه دیگری چنین متهمانی هرگز حضور داشته‌اند؟ شما همیشه همین افراد را محکوم می‌کنید، خانم شوالیه‌ها را.

آنچه ما، وکلای مدافع، انجام دادیم، و دادگاه می‌تواند انجام دهد، کاری که هر مردی که از تبعیض‌هایی که علیه زنان تحمیل می‌شود آگاه است می‌تواند انجام دهد، یک بررسی بسیار ساده است.

قضاوت در بارهٔ محکومیت سقط جنین را مورد توجه قرار دهید، در هر دادگاه فرانسه که می‌خواهید، در هر سالی که می‌خواهید، پروندهٔ صد زن محکوم شده را بررسی کنید و یک پیمایش اجتماعی-اقتصادی انجام دهید: همیشه نتایج یکسانی خواهید داشت:

  • ۲۶ زن بیکار، یا “خانه دار”.
  • ۳۵ کارمند اداری در سطح منشی-تایپیست، نه در سطح مدیریت که از پیشاپیش پول و امکانات بیشتری دارند…
  • ۱۵ کارمند بازرگانی و صنایع دستی (زنان فروشنده، آرایشگاه و غیره)
  • ۱۶ کارمند آموزش ابتدایی، معلم، دستیاران آزمایشگاه …
  • ۵ کارگر
  • ۳ دانش آموز

نمونه دیگر این بی عدالتی طبقاتی [۲]بیانیهی ۳۴۳ است.

شما حرف‌های سه نفر از امضا کنندگان این بیانیه را در این دادگاه شنیده‌اید. من خودم یکی از سیصدوچهل‌وسه زنی هستم (امروز، سه‌هزار زن) که رسوایی سقط جنین مخفی، رسوایی سرکوب و رسوایی سکوت در این باره را، محکوم کردند، آیا کسی ما را متهم کرد؟ آیا کسی از ما سوالی پرسید؟

 

من به دلفین سریگ، فرانسواز ساگان و سیمون دو بووار فکر می‌کنم که حرف‌هایشان را اینجا شنیدید، یا ژان مورو وکاترین دونوو

(…)

در اینجا، آقایان، من به مشکل تربیت جنسی می‌پردازم.

شما پاسخ شاهدان را شنیده‌اید. معتقد نیستم که در این زمینه چیز جدیدی در دادگاه یاد گرفتیم.

آنچه می‌خواهم بدانم این است که چند ماری-کلر در فرانسه فهمیده‌اند که بدنی متعلق به خود دارند، و این بدن چگونه ساخته شده، محدودیت‌های آن، امکانات آن، مشکلات آن چیست و چه لذتی می‌توانند از آن ببرند و ببخشند؟

چند ماری-کلر؟ (…)

فرض کنید ما آموزش جنسی کافی داشته باشیم. فرض کنید در همه مدارس تدریس بشود. بگذارید فرض کنیم که پیشگیری واقعی، کامل و رایگان از بارداری وجود دارد. بیائیم رؤیاپردازی کنیم…

بیایید یک زن آزاده و مسئول را در نظر بگیریم، زیرا زنان آزاده و مسئول هستند. بیایید یکی از این زنان را در نظر بگیریم که دقیقاً همان کاری را انجام داده است که دیگران به خاطر انجام ندادن آن مورد انتقاد قرار می‌گیرند، و مرتباً با مراجعه به پزشک، تمایل خود را برای بچه دار نشدن نشان داده و با وجود همه اینها، باردار می‌شود.

سپس این سؤال را می‌پرسم: چه باید بکنیم؟

من این سؤال را از همه پزشکان پرسیدم. همه آنها به جز یکی به من گفتند،: “او باید سقط کند.” بنابراین حق سقط جنین در منطق پیشگیری از بارداری نهفته است. زیرا من حد اقل امیدوارم که هیچ کس نمی‌تواند بپذیرد که می‌توان به خاطر شکست یا اشتباه به زایمان خود نخواسته تن داد. نه فقط شکست. فراموشی. فرض کنید قرص خود را فراموش کرده‌اید. آره. قرص گاهی فراموش می‌شود. من دیگر نمی‌دانم چه کسی فکر می‌کند که این یک جنایت است. می‌توانید قرص خود را فراموش کنید. خطا را فرض کنید،

اشتباه در انتخاب روش ضد بارداری…

شکست، اشتباه، فراموشی…

آیا می‌خواهید زنان را به خاطر یک شکست، اشتباه، یا فراموشی مجبور به زایمان کنید؟ … (…)

اگر هنوز برده‌ای در دنیا باقی مانده باشد، آن زن است، چون وقتی، قانون شما مردان را رعایت نکرد، وقتی سقط کرد، باید در حضور شما ظاهر شود.

آیا حاضر شدن در برابر شما، موثق‌ترین نشانه ظلم مردان به زنان نیست؟ آقایان مرا ببخشید، اما تصمیم گرفتم امروز عصر همه چیز را بگویم. به خودتان نگاه کنید و به ما نگاه کنید. چهار زن رو به روی چهار مرد ظاهر می‌شوند… و برای صحبت کردن در بارهٔ چی؟ سوند و کاتتر، رحم، شکم، حاملگی و سقط جنین!

آیا بی عدالتی مطلق و غیرقابل تحمل را همین جا نمی‌بینید؟ این چهار زن در مقابل این چهار مرد!

فکر نمی‌کنید این نشان از نظام ظالمانه‌ای است که بر زنان تحمیل می‌شود؟ چگونه انتظار دارید این زنان بخواهند و بتوانند هر آنچه را که احساس می‌کنند به شما منتقل کنند؟

البته آنها سعی کرده‌اند این کار را انجام دهند، اما مهم نیست که چقدر اراده شما برای درک آنها جدی باشد- و من شک ندارم که جدی است ــ آن‌ها نمی‌توانند این کار را انجام دهند. آن‌ها در مورد خود صحبت می‌کنند، آن‌ها از بدن خود، وضعیت خود به عنوان یک زن صحبت می‌کنند، و در مورد آن با چهار مرد صحبت می‌کنند که به زودی آنها را قضاوت خواهند کرد. این خواستهٔ ابتدایی، اولیه، کنترل بر خودمان، اختیاربر بدنمان، وقتی آن را فرموله می‌کنیم، روبه‌روی چه کسی آن را فرموله می‌کنیم؟ روبه‌روی مردان.

ما شما را مورد خطاب قرار می‌دهیم.

  • ما به شما می‌گوییم: ما زنان دیگر نمی‌خواهیم کنیز باشیم.

آیا آقایان شما حاضرید به دلیل اینکه اختیار بدنتان در دست خودتان است در دادگاه زنان حاضر شوید؟… دیوانه کننده است!

پذیرفتن اینکه ما آنقدر از خود بیگانه هستیم، قبول اینکه نمی‌توانیم از بدن خود بهره ببریم، به این معناست، آقایان، که بپذیریم که جعبه هستیم، ظرف‌هایی که غافلگیرانه، اشتباهی، از نادانی در آن اسپرم کاشته می‌شود. انگار ما جانورانی برای تولید مثل هستیم بدون اینکه از خود حرفی برای گفتن داشته باشیم.

عمل زایش، یک عمل مطلقاً آزادانه است. آزادی در میان همه آزادی‌ها، اساسی‌ترین، صمیمی‌ترین آزادی‌های ماست. و هیچ کس، آقایان، هیچ کس تا به حال نتوانسته است زنی را که تصمیم گرفته است نزاید، مجبور به زاییدن کند. با قضاوت امروز در مورد سقط جنین و با توجه به این قانون ظالمانه تصمیم خود را می‌گیرید و از این سؤال که اساسی است نمی‌توانید طفره روید. آیا انسان فارغ از جنسیت، حق تعیین سرنوشت دارد؟ ما دیگر حق فرار از این پرسش را نداریم. من تمام کردم و از دادگاه می‌خواهم مرا برای طولانی بودن توضیحاتم ببخشد. من فقط دو کلمه دیگر به شما می گویم: آیا امروز در فرانسه، در کشوری که ما آن را “متمدن” می‌خوانیم، هنوز هم این حق را داریم که زنان را به دلیل اینکه صاحب بدن خود هستند یا که کسی به آنان در این عرصه کمک کرده است، محکوم کنیم؟

آقایان، معنای حکم امروز را می دانید – من از پرسش‌های سخت نمی‌ترسم و به همین دلیل از شجاعت می گویم – این حکم برائت غیرقابل برگشت خواهد بود و قانونگذار از شما پیروی خواهد کرد. ما به شما می‌گوییم، باید گفت، زیرا ما زنان، ما، نیمی از بشریت، برای دستیابی به حقوق خود برخاسته‌ایم. من معتقدم که دیگر نمی‌پذیریم که این ظلم ادامه یابد…»

در حالی که ژیزل حلیمی در دادگاه، از میشل شوالیه دفاع می‌کرد، جمعیت بیرون از دادگاه شعارهایی مانند “انگلیس برای ثروتمندان، برای فقرا زندان” سر می‌دادند.

سرانجام، میشل شوالیه به ۵۰۰ فرانک جریمه تعلیقی محکوم شد و یکی از همکارانش که سقط جنین را انجام داده بود به یک سال حبس تعلیقی که با جریمه نقدی همراه بود. محاکمهٔ بوبینی بحث‌های فراوانی را در سراسر کشور برانگیخت. صدها مقاله و برنامه رادیوایی و تلویزیونی به این موضوع اختصاص داده شد. در ۹ ژانویه ۱۹۷۳، رئیس جمهوری، ژرژ پمپیدو، در یک کنفرانس مطبوعاتی در مورد سقط جنین مورد سؤال قرار گرفت و اعتراف کرد که قانون فعلی منسوخ شده.

دو سال بعد، سیمون ویل، وزیر بهداشت، مسئول تهیه قانونی شد که سقط جنین را مجاز کرد. قانون [۳] IVG، «انتخاب سقط» در ۲۶ دی ماه ۱۳۵۴ در فرانسه تصویب شد.


 

https://www.lagbd.org/Le_proces_de_Bobigny [۱]

[۲] «باید یادآوری کنیم که چند ماه پیش از «دادرسی زنان بوبینی»، ژیزل حلیمی تنها وکیل دعاوی‌ای بود که بیانیهٔ معروف به «بیانیهٔ ۳۴۳ بدکاره» (Le manifeste de 343 salopes) را امضاء کرده بود. امضاءکنندگان این بیانیه که شماری چشمگیر از زنان صاحب‌نام فرانسوی بودند برای ترغیب افکار عمومی و مسئولان دولت به جرم‌زدایی از سقط جنین و آزاد کردن آن، اعتراف کرده بودند که خود پیش‌تر دست به این کار زده‌اند. زنان امضاءکنندهٔ این بیانیه، که نویسنده‌اش سیمون دو بووار بود، با امضای آن خطر پیگرد قضائی از سوی دادگستری به اتهام نقض قانون را به جان خریده بودند.»، فؤاد روستایی، سایت آسو

[۳] https://www.gouvernement.fr/actualite/ivg-la-conquete-dun-droit

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.