قلم | فریزر سادرلند

جورج ساترلند، شاعر اسکاتلندی (زادهٔ ۱۹۱۵ و درگذشتهٔ ۱۹۸۰)،‌ به سرودن شعرهای غنایی و رویکرد دلسوزانه‌ به نقد، مشهور بود. مجموعه‌شعرهای معروف او عبارتند از:‌ مجموعه اشعار پس از مرگ جی اس فریزر (۱۹۸۲، ویراستهٔ ایان فلچر و جان لوکاس)، شرایط: برگزیدهٔ شعرهای اخیر (۱۹۶۹)، مسافر پشیمان است و شعرهای دیگر (۱۹۴۸) و مرثیهٔ زادگاه (۱۹۴۴). به گفتهٔ راجر بوون، ضمیمه‌نویس ادبی تایمز، شعر فریزر منعکس‌کنندهٔ بسیاری از ویژگی‌های ادبیات انگلیسی پس از جنگ بود: احساس از دست دادن، یا مرثیه؛ تأثیر مکان‌های خارجی و علاقه به ترجمهٔ ادبیات اروپایی؛ و توجه به توصیف تصویری دقیق و بیان محاوره‌ای.

قلم

قلم در جیبِ توییِ کُتم

ملامتی فلزی

یقین مردمانی بر سر آنِ سر خود به باد داده‌اند

در اینجا که اما، نه کسی این چنین می‌میرد

قلم زدن به زحمتش نمی‌ارزد

با این‌ همه قلم تمنای آن دارد

که بر سطحی که می‌گیردش لغزانده شود

بر دستمالی کاغذی که با آن

دهانت را پاک می‌کنی

و لکه‌ای جوهری باقی گذارد

لکه‌ای که خون کسی‌ست

از همین مترجم

از شعرهای دیگر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.