ترانهی ذرت | گابریلا میسترال

شعر ترجمه ــ گابرییلا میسترال (۱۸۸۹-۱۹۵۷)، شاعر، نویسنده، آموزگار و سیاستمدار شیلیایی، در یکی از شهرهای کوچک شمال شیلی در خانوادهای فرهنگی به دنیا آمد. نام واقعیاش لوسیلا گودوی آلکایاگا بود. سه ساله بود که پدرش خانواده را ترک گفت و کار پرورش و تربیت او یکسره بر عهدهی مادرِ آموزگارش افتاد. در سال ۱۹۰۴ آغاز به تدریس کرد و زمانی چند را به آموزگاری گذراند. بخشی از عمر خود را نیز در مقام کنسول افتخاری شیلی در کشورهایی چون اسپانیا، پرتغال، ایتالیا، فرانسه و امریکا به سر برد و سرانجام نیز به بیماری سرطان در امریکا درگذشت. در جوانی کسی که دلبستهاش بود، به شکلی مرموزی خودکشی کرد. سالها بعد نیز پسرخواندهاش خود را کشت. ردِ این رویدادها و همچنین آرزوی مادر شدن را میتوان در نوشتههای صریح و بیپردهی او بازجست. افزون بر این، نشانههای سرشت جسور و احساس پرشورش نسبت به طبیعت و اعتنایش به کودکان در آثارش آشکار است. هرچند مضامین اصلی کارهایش طبیعتدوستی، غرایز مادرانهی سترون و کاتولیکگرایی التقاطی بود، دربارهی هر آنچه که تخیل برانگیختهاش را به خود میکشاند، مینوشت. در ۱۹۱۷ با انتشار سوناتهای مرگ آوازهی شهرتش در امریکای لاتین پیچید و در ۱۹۴۵ با دستیابی به جایزهی نوبل ادبی در جهان نامآور شد. یک سال پس از مرگش دیوان میسترال منتشر شد که همهی اشعارش را در بر نمیگیرد. فهرست آثارش نیز جامع نیست و فاقد همهی نوشتههای منثور اوست.
ترانهی ذرت
۱
سبز، سبز با امید،
قد کشیده به سی روز،
ذرت ترانه میخواند در باد.
پچپچهاش، حمد و ثنای او.
تا افق قد میکشد،
فرازِ زمینِ خوبِ هموار.
و با بیشمار دهانهای بازش
در باد میخندد.
۲
ذرت میموید در باد،
که خوشههایش میرسند تا که چیده شوند،
که گیسویش به تابشِ خورشید میسوزد،
که پوست و استخوانش ترک برمیدارند.
و تنپوشِ خشکیدهاش
از مویهاش میشکافد.
ذرت ترانه میخواند در باد،
دکمههایش همه باز.
۳
چونان دخترکانند
ذرتهای سنبلهدار،
هفتاد روز در گهواره،
ساقه بسته، پرورده.
جوانه میزنند با کاکلی زرین
چونان نوزادان،
در قنداقبرگ مادر،
شبنم بامدادی به دایگی.
و پنهانند در پوستهها
چونان کودکان به هنگام بازی،
با دو هزار دندان طلا،
بیسببی خندان.
چونان دخترکانند
ذرتهای سنبلهدار،
در آغوش گرم و نرم و مادرانهی
ساقهها.
