انقلاب در گفتگو با کافکا

انقلاب در گفتگو با کافکا

Franz Kafka turned the pages of a book by Alfons Paquet, The Spirit of the Russian Revolution, which I had brought with me to his office.

‘Would you like to read it?’ I asked.

‘No, thank you,’ said Kafka, and handed me the book across his desk. ‘At the moment I have no time. A pity. In Russia men are trying to construct an absolutely just world. It is a religious matter.’

‘But Bolshevism is opposed to religion.’

‘That is because it is itself a religion. These interventions, revolts, the blockade – what are they? They are little rehearsals for the great and cruel religious wars, which will sweep across the world.’

Gustave Janouch. Conversations with Kafka. Page 119.

Note: Alfons Paquet (1881-1944) war ein deutscher Journalist und Schriftsteller.

 

فرانتس کافکا کتابی از آلفونس پاکت (نویسنده و روزنامه‌نگار آلمانی) را با عنوان «روح انقلاب روسیه» که با خود به دفتر کارش برده بودم ورق زد.

پرسیدم «می‌خواهید بخوانیدش؟»

کافکا گفت، «نه، ممنونم.» و کتاب را از آن‌سوی میز به دستم داد. «فعلاً وقت ندارم. و چه حیف. در روسیه انسان‌ها تلاش می‌کنند جهانی بسازند که همه‌چیزش بر مدار قسط و عدل باشد. و خب، این مسأله مربوط به دین می‌شود.»

«ولی بلشویسم مخالف دین است.»

«علتش این است که خودش یک دین است. این مداخله‌ها، شورش‌ها، محاصره‌ها ــ این‌ها به نظرت چیستند؟ این‌ها همه تمرین‌های کوچکی هستند برای جنگ‌های بزرگ و بی‌امان مذهبی، جنگ‌هایی که سرتاسر جهان ما را فراخواهند گرفت.»

  • این بخشی از گفتگوهای گوستاو یانوش و فرانتس کافکاست که در ترجمۀ خوب فرامرز بهزاد نیامده است. تعابیر کافکا دربارۀ رابطۀ دین و بلشویسم، و جنگ و انقلاب به‌راستی جای تأمل دارد. ادامۀ حرف‌های کافکا دربارۀ انقلاب اکتبر هم در ترجمۀ فارسی نیامده است. من ترجمۀ انگلیسی و فارسی آن‌ها را برایتان خواهم نوشت:

 

We met a large group of workmen who were marching with flags and banners to a meeting.

 Kafka said, ‘These people are so self-possessed, so self-confident and good humoured. They rule the streets, and therefore think they rule the world. In fact, they are mistaken. Behind them already are the secretaries, officials, professional politicians, all the modern satraps for whom they are preparing the way to power.’

‘You do not believe in the power of the masses?’

‘It is before my eyes, this power of the masses, formless and apparently chaotic, which then seeks to be given a form and a discipline. At the end of every truly revolutionary development there appears a Napoleon Bonaparte.’

‘You don’t believe in a wider expansion of the Russian Revolution?’

Kafka was silent for a moment, then he said:

 ‘As a flood spreads wider and wider, the water becomes shallower and dirtier. The Revolution evaporates, and leaves behind only the slime of a new bureaucracy. The chains of tormented mankind are made out of red tape.’

Conversations with Kafka, by Gustav Janouch. Pp. 119- 120.

Note: (1) ‘Satrap’ is a provincial governor in the ancient Persian Empire. (2) ‘Red tape’ means excessive bureaucracy or adherence to rules and formalities, especially in public business.

 

ساتراپ: این کلمه، یونانی‌شدۀ خَشثْرَپَون به‌معنی والی است که به پارسی کنونی باید شهربان گفت و کلمۀ شهر را در آن زمان به‌معنی مملکت استعمال می‌کردند. داریوش شاهنشاهی ایران را به بیست قسمت تقسیم کرد و هر کدام را به یک «خشثرپاون» سپرد. ظن قوی این است که این کلمه را خشثرپاون می‌نوشتند ولی به دلیل اینکه در زبان یونانی به ساتراپ تبدیل شده آن را در محاوره شترپاون تلفظ می‌کردند. ــ لغتنامۀ دهخدا.

 

برخوردیم به گروه بزرگی از کارگران که با پرچم‌ها و پارچه‌نوشته‌هایی در دست به‌طرف محل برگذاری نشستی سیاسی راه‌پیمایی می‌کردند.

کافکا گفت، «این آدم‌ها خیلی اعتماد به نفس دارند، خیلی برخودمسلط‌اند، و روحیۀ بسیار شادی دارند. بر خیابان حکومت می‌کنند و برای همین خیال می‌کنند حاکم جهان‌اند. اشتباه می‌کنند. پشت سرشان از همین حالا می‌توان صف دراز منشی‌ها و مأمورها و سیاستمدارهای حرفه‌ای را تماشا کرد، یعنی همۀ آن ساتراپ‌های امروزین که کارگران راه را برای رسیدن آن‌ها به قدرت هموار می‌کنند».

«یعنی شما اعتقادی به قدرت توده‌ها ندارید؟»

«الان درست جلوی چشم‌هام است، این قدرت توده‌ها که می‌گویی، این قدرتِ بی‌شکل و از قرار معلوم آشوب‌گونه‌ای که سعی می‌کند شکلی پیدا کند و نظم و ترتیبی به خود بگیرد. در پایان هر رویدادی که براستی انقلابی باشد کسی مثل ناپلئون بناپارت وارد صحنه می‌شود.»

«پس شما اعتقادی به گسترش بیش از پیشِ انقلاب روسیه ندارید؟»

کافکا قبل از اینکه جواب بدهد لحظه‌ای فکر کرد. گفت:

«وقتی سیل گسترده و گسترده‌تر می‌شود، آب مدام کم‌عمق‌تر و کثیف‌تر می‌شود. آب‌های انقلاب بخار می‌شوند و چیزی به غیر از لای و لجنِ دستگاه عریض و طویل اداری و تشریفات آن به‌جا نخواهد ماند. زنجیرهای انسان‌های زجرکشیده را از کاغذبازی‌ها و تشریفات اداری ساخته‌اند.»

 


 

نگاه کنید به ترجمۀ فارسی «گفتگو با کافکا»، صفحۀ ۱۵۸. جای حرف‌های حزن‌آور کافکا دربارۀ سرنوشت انقلاب‌ها به‌طور کلی و انقلاب اکتبر به‌طور مشخص در ترجمۀ فارسی خالی است. این کتاب اولین بار در اسفند ۱۳۵۲ در ایران منتشر شد، یعنی پنج سال پیش از پیروزی انقلاب ۵۷. ۵۵ سال پس از پیروزی انقلاب اکتبر.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.