تراشکاری فلز آینده
چهار پاره و یک آنتولوژی از پُرترهی مجید نفیسی
در واقع هستیشناسی شعر مجید نفیسی در مرز میان رؤیایی لذتبخش و واقعیتی تکاندهنده ایستاده است. نه میتوان بهرغم همهی دادههای عینی متن، متن را گزارشی از یک واقعیت تلقی کرد و نه میتوان آن را نادیده گرفت یا انکار کرد. به زبان دیگر، شعرهای نفیسی بیشتر به رؤیایی فراموشنشدنی از واقعیتی فراموشنشدنی میمانند. سکوی پرش زمانهی خویشاند با ابعاد زمان و مکان خویش، هم برای امروز و هم برای فردا. هیچ ابهامی آنها را از زمانهی خود بازنمیدارد و هیچ نشانهیی مانع حرکت آنها به آینده و خوانش آنها در زمانهای دیگر نمیشود. ــــــــ منصور کوشان
One thought on “تراشکاری فلز آینده”
امین حدادی عزیز ! ترا ندیده ام …ولی انگار صدبار دیده ام …درود بر تو ! بر روزی که زاده شدی …و امیدوارم بعد از ۱۲۰ سال هم نروی …اذن دخول را خواندم …انگار کنار دست خواننده را گرفته ای …از محله سنگلج ..عودلاچون …باز ار آهنگرها …بازارچه قوام الدوله ..گذر قلی …عبور کرده ای …من بچه خیابون شاپورم …شعرت را که خوندم …فکر کردم امین حدادی حتمن بچه تهرونه …شاید درست ترش بچه طهرونه …دست مریزاد …عالی بود …عالی …با اینکه تموم اشارات و تلمیحات شعرت را نگرفتم …ولی بسیار بسیار …شرح حال بود …امید دارم زنده باشی صدسال و بازهم بنویسی …جغراقیا شهری ات بیسته …ادرسهایت به متون ادبی …و شحصیتهای غیر ادبی به زال محمد گه چه خدمتها کرد به مردم تهران و سربازهای شهرستانی جمعه…پری بلنده …مظفرالیدسنشاه ابله و می رویم آب می خوریم …برج طغرل و یادگاران انده ناک ابن بابویه و سی تیر …تسلط ات به ادعیه ماثوره خمس عشر معرکه ست …شاعر روشنفکری مثل تونایاب است ،مگر اخوان ثالث ، که مشلط به دعاهای قدمای ما باشد …سربلند باشی …هرکحای عالم باشی سلامت باشی …بنویس …هزار چشم مشتاق ترا تعقیب می کنند …بعضیاشونم مثل من دعات هم می کنن …خیلیهام از دعا و معا …خسته شدن …بنویس …مرد بزرگ …بنویس !…نمره تلمیخات و آرکی نایپ ات بیست …بیست .
اب می خو