کتاب اذن دخول
در این وادی هول که هر روز سری بر باد می‌رود طنین پرسش هُلدرلین هر دم به گوش می‌رسد: «به‌راستی شاعران در زمانهٔ عسرت به چه کار می‌آیند؟» منظومهٔ اذن دخول نه در مقام پاسخ که شاید خود تلاشی برای بازطرح این پرسش مهیب باشد؛ پس «طنابِ خطاب» را این‌بار بر گردن خودِ شعر می‌اندازد و در سایهٔ ناهم‌­زمانیِ نامکان‌ها «تو» را به یاد می‌آورد نه در بایگانی اخبارِ فجایع و آرشیو عواطف که لای دفتری کوچک که لمحه‌ای‌ست از تاریخِ احساسات ما در عهدِ حافظه‌سوزان.

کتاب اذن دخول؛
زیارت‌نامه‌های خوف و پَرسه در نامکان

 

دانلود کتاب اذن دخول، نسخه آنلاین

 

منظومۀ اذل دخول را، جدای از الحاقیۀ آخر کتاب، ده زیارت‌نامه شکل می‌دهد؛ نه از آن دست که برای مکان‌های مقدس می‌نویسند، بلکه زیارت‌نامه‌هایی که از دیدار مکان‌های نفرینی ‌ــ یا دست‌کم، بنابر آنچه من تجربه کرده‌ام، از دیدار فضاهای نامقدس‌ــ شکل بگیرد.

در شعر فارسی ادراک شاعر همواره انباشته از تصاویر قدسی و ادبی است؛ برای ویران کردنِ این پهنه، چاره‌ای نداشتم جز به خدمت گرفتن امکانات خودِ آن. افسون‌زایی از مکان با افسونی دیگر؛ این‌بار بدون منبع و به نحوی واژگونه: دعایی عمودی، از پایین به پایین‌تر؛ رو در رو.

ناگفته پیداست که از سنتِ اذن‌دخول‌خوانی شیعی و ندبه­‌خوانی یهودی و البته فرم­ گات­‌ها و لحنِ برخوانی اوستا بهره برده‌ام پس نشانۀ کامیابی من ــ اگر کامیاب شده باشم ــ این خواهد بود که خواننده خود رغبت کند که هر «اذن» را یک‌نفس و حتی به بانگ  بلند برخوانی و اجرا کند. انگاری پای دیوار ندبه ایستاده باشی؛ رو به گنبدی مطلا یا خیره به آستانِ اَبرمال­‌های غول‌آسا!

ایدهٔ آغازین منظومهٔ اذن دخول به سال ۱۳۹۹ بازمی‌گردد؛ زمانی که کارِ کتاب از زخم‌های باز و ملال تهران پایان گرفت. بیشتر شعرها در سال‌های نخستینِ قرن حاضر تا به امروز نوشته شده­‌اند. پنج شعر بخش الحاقیه نیز گرچه جدا افتاده‌اند امّا در همان هوای منظومه سیر می‌کنند و به‌لحاظ شعری و البته تقویمِ سرایش، هم‌تبارند.

در این وادی هول که هر روز سری بر باد می‌رود طنین پرسش هُلدرلین هر دم به گوش می‌رسد: «به‌راستی شاعران در زمانهٔ عسرت به چه کار می‌آیند؟» منظومهٔ اذن دخول نه در مقام پاسخ که شاید خود تلاشی برای بازطرح این پرسش مهیب باشد؛ پس «طنابِ خطاب» را این‌بار بر گردن خودِ شعر می‌اندازد و در سایهٔ ناهم‌­زمانیِ نامکان‌ها «تو» را به یاد می‌آورد نه در بایگانی اخبارِ فجایع و آرشیو عواطف که لای دفتری کوچک که لمحه‌ای‌ست از تاریخِ احساسات ما در عهدِ حافظه‌سوزان.

باری روزی اگر قرار و مجالی بیابم منظومهٔ اذن دخول را از روی کاغذ بلند خواهم کرد. حالیا اجرای شعرها بماند برای بعد. اکنون زائرِ بی‌خواب، خواننده‌ی من! نوبتِ توست که در جوار این برج کوچک شبی را پرسه بزنی و منظومه بگردانی.

 

 

امین حدادی
تابستان ۱۴۰۲

 ‌

One thought on “کتاب اذن دخول

  1. میر سعید هندی گفت:

    …فکر می کنم این کتاب یک حادثه است در ادبیات ایران …شاید برای شما غلو باشد و برای دنیای کوچک من بشیار بزرگ است …احساسی به من دست داد مانند آنچه که بعد از خواندن یولسیز جویس داشتم …با ارجاعات فراوان یونانی و لاتینش …اما کناب شعر آقای حدادی دارای تلمیحات ایرانی و فرهنگ مذهبی ایرانی …به بهترین وجه است …باید با دقت خوانده شود تا تمام ارجاعاتش کشف و مزمزه شود …حیف است یک نفس خوانده شود …بخصوص برای جوانها می تواند بسیار بسیار لذت بخش باشد اگر به تلمیحات فراوان شعر پی ببرند …اگر کسی داستان زال محمد ..پل معلق کالج …و برج طغرل و تئاتر شهر و جوانان اطرافش را نشناسد …چگونه می تواند به لذت مشترک تجربه های شاعر دست پیدا کند …اقای حدادی دست مریزاد …قلمت تواتاست وووتواناتر باد …بازهم منتظر الهامات شما هستیم …عالی بود …عالی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.