شکستن طلسم وحشت

شکستن طلسم وحشت

ملیحه بهارلو

 

شکستن طلسم وحشت کتابی‌ست درباره‌ی محاکمه؛ محاکمه‌ی شگفت‌انگیز و پایان‌ناپذیر ژنرال پینوشه.

آگوستو پینوشه، دیکتاتور شیلی، در دوران حکومتش یعنی از ۱۱ سپتامبر سال ۱۹۷۳ تا ۱ مارس ۱۹۹۰ بیش از چهار هزار نفر را کُشت که ۱۰۰۲ نفر از این قربانیان هیچ تاریخ مرگی ندارند: ناپدیدشدگان. در گورستان عمومی شهر سانتیاگو «دیوار یادبود»ی است که نام شماری از قربانیان روی آن حک شده و حتی جایی هم برای قربانیان بیش‌تر در نظر گرفته‌اند، آن‌هایی که هنوز ممکن است پیدا شوند و نام‌شان به این دیوار اضافه شود هرچند خیلی از خانواده‌ها هم هیچ‌گاه نام قربانیان خود را گزارش نکردند چرا که هنوز از بازگشت پینوشه‌ها هراس دارند و آن دیوار هرگز نام تمام کُشتگان، شکنجه‌دیده‌ها، تبعیدی‌ها و اعدامیان را بر خود نخواهد دید.

آریل دورفمن، نویسنده، روزنامه‌نگار و فعال حقوق بشر شیلیایی که سال‌ها در تبعید بود ده سال پس از کودتای شیلی به کشورش بازگشت و خاطرات خود را از دوران محاکمه و روزهای آخر پینوشه در این کتاب نوشته است.

ماجرای کتاب با خبر دستگیری باورنکردنی پینوشه در ۱۷ اکتبر سال ۱۹۹۸ آغاز می‌شود. پینوشه که برای جراحی کمرش به انگلستان رفته، به دستور یک قاضی اسپانیایی در لندن به اتهام نسل‌کشی دستگیر می‌شود. خبری که دنیا را بهت‌زده و جنایتکارانِ کشورهای مختلف را نگران می‌کند؛ چرا که این دستگیری هشداری برای آن‌ها هم هست و می‌فهمند که در نقاط دیگر دنیا مصونیت قضایی نخواهند داشت.

نتیجه‌ی محاکمه مشخص است: باز هم ژنرال بازی را می‌بَرد. اما برای دورفمن قضیه به همین‌جا ختم نمی‌شود. دورفمن این محاکمه را شکست‌خورده نمی‌بیند و مسئله را چیزی فراتر از یک محاکمه می‎بیند. او قضاوت را به تاریخ می‌سپارد و باور دارد نامی که پس از مرگ پینوشه برای او باقی خواهد ماند دیگر برایش افتخارآمیز نخواهد بود. به باور دورفمن این‌که آیندگان از پینوشه با چه نامی یاد کنند شکستی برای ژنرال و همدستانش محسوب خواهد شد. اگرچه پینوشه از انگلستان به شیلی بازگشت و محاکمه‌ی او به سرانجامی که سزاوارش بود نرسید، اما این محاکمه آغازی بود برای امید به دنیایی بهتر.

دورفمن می‌گوید: «شمع پنهان وجود مردان و زنانی که برای آن‌چه باور داشتند جان‌شان را دادند نمی‌تواند کاملاً خاموش شود، مادام که یک نفر جایی در این جهان باشد که بخواهد آن‌ها را به یاد بسپارد و احیا کند. همین کافی است، فریاد یک نفر در برهوت اخلاقی، یک نفر و بعد یک نفر دیگر، فقط همین برای روشن نگه‌داشتن بارقه‌ای از عدالت لازم است.»

شکستن طلسم وحشت، محاکمه‌ی شگفت‌انگیز و پایان‌ناپذیر ژنرال آگوستو پینوشه، آریل دورفمن،

ترجمه‌ی زهرا شمس، نشر کرگدن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلمات را شما جستجو کنید، متن ها را ما پیدا میکنیم.