کشتی فلاسفه یا رأفت بلشویکی
بلافاصله پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، اقدامات شلختهای جهت تغییر ساختار فرهنگی کشور صورت پذیرفت. این اقدامات با گذشت زمان سازمان یافتند و شمایل «انقلاب فرهنگی» به خود گرفتند. حرکت به سوی انقلاب فرهنگی با دستور لنین برای جداسازی کلیسا از نهاد قدرت و نظام آموزش و پرورش آغاز شد. در سال ۱۹۱۸، آزادی تقریباً بیحدوحصر مطبوعات همانند سالهای پایانی حکومت تزاری در فضای فرهنگی مشاهده میشد، هنوز خیل عظیمی از روشنفکران و دانشمندان و نویسندگان و هنرمندان به آیندهٔ کشور خوشبین بودند و آثار زیادی از آنها به سمع و نظر شهروندان کشور جدیدالتأسیس میرسید. اما با شروع جنگ داخلی میان سرخها و سلطنتطلبها[۱]، کمونیسم نظامی[۲] به شدیدترین شکل خود جهت حفظ نظام در سراسر سرزمینهای تحتکنترل سرخها برقرار شد. بسیاری از نویسندگان عمدتاً داوطلبانه ناگزیر به مهاجرت شدند. اما داستان دانشمندان و استادان دانشگاه کمی متفاوت بود. کمی زمان برد تا ایشان هم متقاعد به ترک میهن شوند.
و اما «کشتی فلاسفه». این درواقع یک عنوان کلّیست که به پنج کشتیِ حامل دانشمندان، استادان دگراندیش دانشگاه و فعالان برجستهٔ اجتماعی و فرهنگی در چارچوب تبعید سازمانیافتهٔ ایشان از خاک شوروی به آلمان در پاییز سال ۱۹۲۲ اطلاق میشود. در میان این پنج کشتی، دو کشتی «اوبربرگرمِیستِر هاکِن»[۳] و «پروسِن»[۴] از شهرت بیشتری برخوردار شدند و آنهم به جهت اینکه دانشمندان برجستهتری را روی عرشه داشتند.
پیش زمینهها و شرایط تاریخی
بلشویکها خط قرمزهای مشخصی داشتند و برای استقرار حکومت خود چارهای نداشتند جز چپاندن همهٔ شخصیتها و افکارشان در چارچوبهای محدودی که تئوریسینهای انقلاب تعیین کرده بودند. این جماعت، چندمیلیون انسان فرهیخته و باسواد را مقابل خود میدیدند که رشد بیسابقهٔ فرهنگی و علمی و صنعتی روسیهٔ تزاری در پایان قرن نوزدهم و دو دههٔ آغازین قرن بیستم را پایهگذاری کرده بودند. دانشمندان، استادان دانشگاه، چهرههای فرهنگی، نویسندگان و شاعران، روزنامهنگاران، آهنگسازان و سایر فرهیختگان طی دهههای متصل به انقلاب، به آزادی نسبی بیان عادت کرده بودند، با دنیا مراوده داشتند، نظرات خود را کمابیش صریح در مجلات پیشروی آن روز بیان میکردند. این قشر طبیعتاً با نظام تازهبنیانِ شوروی به اختلاف نظرهای شدید ایدئولوژیک برخوردند. ایشان نتوانستند شخصیت و نیروی خلاقهٔ خود را در قالب تنگ و تاریک پیشنهادی از سوی سرخهای تمامیتخواه جا دهند و بهناگزیر بیرون شدند. این روند مهاجرت از همان سال ۱۹۱۷ آغاز شد. ملاحظه بفرمایید که چه شخصیتهای برجستهای فضای علمی و فرهنگی کشور را ترک کردند: سرگِی راخمانینُف[۵] (۱۹۱۷)، سِرگِی پراکُفیِف[۶] (۱۹۱۸)، ولادیمیر نابوکُف[۷] (۱۹۱۹)، ایوان بونین[۸]، زینائیدا هیپیوس[۹]، دمیتری مِرِژکُفسکی[۱۰]، کنستانتین بالمونت[۱۱] (همگی در سال ۱۹۲۰)، نیکلای مِتنِر[۱۲]، آندری بِلی[۱۳]، الکسِی رِمیزُف[۱۴]، باریس زایتسِف[۱۵]، ایلیا اِرِنبورگ[۱۶]، واسیلی کاندینسکی[۱۷] (همگی در سال ۱۹۲۱)، فئودور شالیاپین[۱۸]، مارینا تسوِتایِوا[۱۹]، ویکتور شکلوفسکی[۲۰]، نینا بِربِرووا[۲۱]، ولادیسلاو خاداسِویچ[۲۲] (در نیمهٔ اول سال ۱۹۲۲). اینها تنها تعداد اندکی از صدها شخصیت برجستهای بودند که ناگزیر به ترک میهن شدند.
پس از اتمام جنگ داخلی و تسلط کامل انقلابیون بر پهنهٔ شوروی، طبیعتاً سیاست کمونیسم نظامی جای خود را به «سیاستهای نوین اقتصادی»[۲۳] داد. از نیمهٔ ۱۹۲۲ با اینکه ظاهراً آزادیهای سیاسی و اجتماعی بیشتری نسبت به چهار سال اول انقلاب به مردم داده شد، حکومت شوروی به ابتکار شخص لنین شروع کرد به ساخت یک نظامِ کاملاً مبتنی بر ایدئولوژیِ مارکسیسم-لنینیسم و حرکت به سوی دیکتاتوری پرولتاریا. روشنفکران دگراندیش از آن دست مشکلاتی بودند که همواره ذهن رهبر انقلاب را به خود مشغول میکردند. لنین به هنگام صحبت از ایشان آشکارا به خشم میآمد و از هر فرصتی برای برخورد شدید با این قشر استفاده میکرد. در شمارهٔ سوم مجلهٔ زیر پرچم مارکسیسم در سال ۱۹۲۲ مقالهای تحت عنوان در باب اهمیت ماتریالیسمِ مبارز از لنین منتشر شد. بنیانگذار انقلاب در این مقاله جریانهای لیبرال و مستقل دانشگاهی و خیلی عظیمی از دانشمندان و بهویژه فلاسفهٔ ضدانقلاب را به شدیدترین شکل ممکن به باد انتقاد گرفت. او در این مقاله اولینبار از تبعید دانشمندان دگراندیش به کشورهای دموکراتیک بورژوازی سخن به میان آورد و بر لزوم برخورد سخت با چنین جریانهایی تأکید کرد و این برخورد را از مهمترین بخشهای مبارزات طبقاتی نامید.
لنین در پانزدهم مِی سال ۱۹۲۲ طی دستوری از کمیسر خلق دادگستری خواست تا مادهای را جهت «جایگزینی حکم اعدام با تبعید از کشور بدون حق بازگشت» در قانون مدنی شوروی بگنجانند. درنتیجه، مادهٔ هفتاد با عنوان «تبلیغ و تهییج شهروندان ضد حکومت شوروی و در راستای کمک به بورژوازی بینالملل» و مادهٔ هفتادویک با عنوان «ورود خودسرانه و بدون مجوز به کشور» گنجانده شدند. سپس لنین در نامههای جداگانه خطاب به کمیسر خلق امور داخله، فِلیکس دزرژینسکی[۲۴] و کمیسر خلق آموزش و پرورش، آناتولی لوناچارسکی[۲۵] دستور داد تا فهرستی از افراد واجد شرایط تبعید از کشور تهیه کنند. اولویت با نویسنگان پرنفوذ، روزنامهنگاران و سیاستمدارن، اقتصاددانها، متخصصان علوم فنی و استادان دانشگاه بود. «باید سامانهای طراحی شود تا براساس آن همهٔ این عوامل دولتهای خارجی و این درواقع جاسوسان نظامی به دام افتاده و دستگیر شوند. سامانهای که همواره فعال و مؤثر باشد. ما باید سیستماتیک این عوامل دولتهای خارجی را از کشور تبعید کنیم» (مجموعه کامل آثار لنین در ۵۵ جلد. مسکو. ۱۹۶۷. جلد پنجاه و چهارم. صفحهٔ ۲۶۷). در همین راستا سه فهرست تهیه شد: ۱- فهرست مسکو؛ ۲- فهرست پتروگراد (یا همان سنپترزبورگ)؛ و ۳- فهرست اوکراین. و بهلحاظ قانونی سازوکاری فراهم شد برای پروندهسازی، بازجویی، تفهیم اتهام و تبیین شروط تبعید از کشور برای نامهای عمدتاً برجستهٔ قیدشده در این سه فهرست. لِف تروتسکی[۲۶] در مصاحبه با روزنامهنگار امریکایی، آنالیزا استرانگ این تبعید اجباری را رأفت بولشویکی نامید و گفت: «ما این آدمها را به این دلیل تبعید کردیم که با گذشت زمان بهانهای برای تیرباران به دست ما ندهند» (تاریخ روسیه از ۱۹۱۷ تا ۱۹۴۰. میخائیل گلاواتسکی. مسکو. انتشارات آسپِکت پرِس. ۱۹۹۴. صفحهٔ ۱۶۴). این پروژه یکی از مهمترین گامهای انقلاب فرهنگی شوروی بود.
شرح ماجرا به ترتیب زمانی:
طی سالهای ۱۹۲۱ و ۱۹۲۲ استادان دانشگاههای مسکو، سنپترزبورگ، کازان و شهرهای بزرگ شوروی دست به اعتصابات گسترده و پرسروصدایی زدند. اتحادیههای صنفی استادان تلاش میکردند همچنان مستقل بمانند. استادان فلسفه، جامعهشناسی و روانشناسی بهطور ویژهای فعال بودند. از هر فرصتی برای اعتصاب و تحصن استفاده میکردند. شاید برجستهترین چهره در میان آنها، استاد بزرگ فلسفه نیکلای بردیایِف[۲۷] بود.
۲۱ فوریه ۱۹۲۲، نامهٔ لنین به کامِنِف[۲۸] و استالین: «… پیشنهاد میکنم ۲۰ تا ۴۰ استاد برجستهٔ دانشگاه حتماً اخراج شوند. آنها ما را احمق فرض کردهاند. باید در این زمینه حسابی فکر شود، تدبیر درستی اتخاذ شود تا ضربهٔ مهلکی به آنها وارد بیاید (مجموعه کامل آثار لنین در ۵۵ جلد. مسکو. ۱۹۶۷. جلد پنجاه و چهارم. صفحهٔ ۲۳۱). این پیشنهاد درواقع واکنشی بود که لنین به اعتراضات استادان مراکز آموزش عالی مسکو در مخالفت با «پرولتاریزهسازی آموزش عالی» نشان داد.
۱۲ مارس ۱۹۲۲، انتشار مقالهٔ «درباب اهمیت ماتریالیسم مبارز» در شمارهٔ سوم مجلهٔ زیر پرچم مارکسیسم.
ماههای مارس و اکتبر، دانشمندان و استادان دانشگاه در جا به جای کشور همایش برگزار کردند. آنها صراحتاً از سیاستهای اجتماعی و اقتصادی حکومت انتقاد کردند.
۱۲ مِی ۱۹۲۲، نامهٔ لنین برای فلیکس دزرژینسکی با موضوع آمادهسازی طرح تبعید نویسندگان و استادان دانشگاهی که همراه ضدانقلاب هستند.
ژوئن ۱۹۲۲، سِرگِی پراکاپوویچ[۲۹] و همسرش یکاتِرینا کوسکووا[۳۰] بهعنوان اولین فعالان برجستهٔ اجتماعی و سیاسی از کشور تبعید شدند.
۲۷ و ۲۸ ژوئن ۱۹۲۲، پزشکانی که در دومین همایش سراسری و ضدشوروی پزشکان شرکت کرده بودند بازداشت و سپس تبعید شدند.
۱۶ ژوئیه ۱۹۲۲، لنین نامهای به دفتر مرکزی حزب نوشت و پیشنهاد بازداشت و تبعید چندصد روشنفکر و دانشمند برجسته را بدون ارائهٔ هیچگونه توضیحی صادر کرد.
۱۰ اوت ۱۹۲۲، کمیتهٔ اجرایی مرکزی جمهوری سوسیالیستی روسیه قانون «تبعید» را گذراند. بهموجب این قانون، برای افرادی که مواضعی همسو با ضدانقلاب دارند، تقاضای حبس دو ماه یا بیشتر شد. اگر چنانچه امکان بازداشت فراهم نمیبود، مقدمات تبعید به خارج از کشور یا مناطق مشخصی در محدودهٔ جمهوری سوسیالیتی روسیه فراهم میشد. البته منظور قانونگذار انجام این فرایند بدون برگزاری دادگاه بود. براساس این قانون مدت تبعید نمیبایست از سه سال تجاوز کند. (آییننامههای اجرایی دولت کشاورزان و کارگران. مسکو. ۱۹۲۲. شمارهٔ ۵۱. صفحهٔ ۶۴۶)
تابستان ۱۹۲۲، ارگانهای زیرمجموعهٔ ادارهٔ کل سیاسی وزارت امور داخله سه فهرست تنظیم کردند: فهرست مسکو شامل ۶۷ نفر (به تاریخ ۲۳ اوت)؛ پتروگراد ۵۱ نفر؛ و اوکراین ۷۷ نفر. (دو مورد آخر به تاریخ دوم اوت ۱۹۲۲ تنظیم شدهاند). در مجموع ۱۹۵ نفر. نمایندگان تشکلها و حتی مردم عادی به نمایندگیهای وزارت امور داخله آمدند تا کتباً شفاعت بسیاری از شخصیتهای آمده در فهرست را امضا کنند. اما کسی اعتنایی به این شفاعتنامهها نکرد.
شانزدهم و هفدهم اوت ۱۹۲۲، بازداشتها و بازجوییها مطابق با فهرست تهیهشده در شهرهای مسکو و پتروگراد و کازان آغاز شد. هفدهم و هجدم اوت هم بازداشتها در اوکراین کلید خورد. عوامل حکومت نتوانستند همهٔ افراد مندرج در فهرست را بازداشت کنند. بازداشتشدگان تعهد دادند که پس از ترک مرزهای شوروی حق بازگشت ندارند، در غیر این صورت خطر اعدام آنها را تهدید میکند.
۳۱ اوت ۱۹۲۲، اطلاعیهای با موضوع تبعید دگراندیشان به شرح زیر در روزنامهٔ پراودا منتشر شد:
«… فعالترین عناصر ضدانقلاب در میان استادان دانشگاه، پزشکان، نویسندگان و شاعران، بخشی به استانهای شمالی روسیه و سایرین به خارج از کشور تبعید میشوند <…> در میان تبعیدشدگان تقریباً نام برجستهای مشاهده نمیشود <…> تبعید عناصر فعال ضدانقلاب و روشنفکران و فرهیختگان بورژوا اولین هشداری است که حکومت شوروی به نمایندگان این طبقات اجتماع میدهد. حکومت شوروی، همانند گذشته، قدردان آن دسته از روشنفکران و استادانی است که با اینکه در گذشته از رژیم سابق حمایت میکردهاند، اکنون دارند با حکومت همکاری میکنند و حاضرند برای قطع دست کسانی که آرزوی بازگشت به رژیم سابق را در سر میپرورانند، از هیچ مساعدتی فروگذار نکنند.» (مقالهٔ «تبعید بیرحمانه به خارج از مرزها». لئونید کوگان. مجلهٔ مسائل فلسفه. ۱۹۹۳. شمارهٔ نهم. صفحهٔ ۶۷)
۳۱ اوت ۱۹۲۲، در جلسهٔ کمیتهٔ تخصصی تبعید به ریاست فلیکس دزِرژینسکی، درنتیجهٔ گزارشهای دریافتی دستور تبعید ۹ نفر از فهرست پتروگراد و ۱۹ نفر از فهرست مسکو لغو شد.
۳۱ اوت – ۱ سپتامبر ۱۹۲۲، بازداشتها و بازجوییها در میان دانشجویان. از ۳۳ دانشجویی که نامشان در فهرست آمده بود، پانزده نفر دستگیر شدند.
۱۷ سپتامبر ۱۹۲۲، نامهای از دفتر مرکزی حزب در اوکراین به پولیت بورو حزب کمونیست در مسکو ارسال شد، با این مضمون که ادامهٔ انتقال و تبعید دانشمندان و استادان دگراندیش از بندر اودسا ممکن است به تقویت نهضتهای ملیگرایانهٔ اوکراین کمک کند و این امر بههیچوجه مطبوع نیست. درنتیجه، اعزام تبعیدیها از اودسا و سایر بنادر اوکراین بهکلی لغو شد و روی اعزام از بندر سنپترزبورگ و ایستگاه راه آهن مسکو تمرکز شد.
۲۳ سپتامبر ۱۹۲۲، جمع بزرگی از دانشمندان سوار بر قطار مسکو-ریگا از شوروی تبعید شدند.
۲۹ سپتامبر ۱۹۲۲، کشتی «اوبربرگرمِیستِر هاکِن» از پتروگراد عازم آلمان شد. در میان مسافران این کشتی به فلاسفهٔ بزرگ و تاثیرگذاری چون: نیکلای بِردیایِف، سمیون فرانک[۳۱]، ایوان ایلین[۳۲]، سِرگِی تروبِتسکوی[۳۳]، باریس ویشسلاوتسِف[۳۴] و سایرین برمیخوریم.
۱۶ نوامبر ۱۹۲۲، کشتی «پروسِن» از پتروگراد حرکت کرد و دانشمندانی از فهرست پتروگراد را با خود به آلمان برد.
۳ دسامبر ۱۹۲۲، حدود شصت نفر از دانشمندان دگراندیش از گرجستان به برلین رسیدند.
و همینطور بسیاری دیگر در این ماه از شهرهای پتروگراد و سواستوپِل و اودسا از شوروی خارج شدند.
در ماه ژانویهٔ ۱۹۲۳ هم از شهرهای مسکو، پتروگراد و بنادر اوکراین ۵۷ دانشمند دگراندیش تبعید شدند که در میان آنها بیست نفرشان استادان برجستهٔ دانشگاه بودند.
۱. بلافاصله پس از استقرار حکومت بلشویکها در مسکو و سنپترزبورگ، جنگ مسلح داخلی با مخالفان و سلطنتطلبها به راه افتاد. این جنگ طولانی بالاخره در اکتبر ۱۹۲۲ به پایان رسید و حکومت شوروی در همهٔ پهنهٔ روسیهٔ تزاری قدیم تثبیت شد.
۲. در حین جنگ داخلی و با توجه به عواقب وحشتناک اقتصادی جنگ جهانی اول، حکومت اقداماتی را جهت ساماندهی و ادارهٔ اقتصادی کشور تدارک دید که به «سیاست کمونیسم نظامی» معروف شدند. از مهمترین ویژگیهای این دوره که از ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۲ را شامل میشود، میتوان به تمرکز حداکثری اقتصاد در ید حکومت، ملّیسازی شرکتهای بزرگ، متوسط و حتی کوچک، و توزیع اقلام ضروری در میان مردم اشاره کرد.
۵ . Sergei Rachmaninov؛ سِرگِی راخمانینوف (۱۹۴۳ – ۱۸۷۳) یکی از برجستهترین آهنگسازان و پیانیستهای تاریخ روسیه. در سال ۱۹۱۸ برای همیشه از روسیه مهاجرت کرد. ابتدا به اروپا و بعد، بلافاصله به ایالات متحده.
۶. Sergei Prokof’ev؛ سِرگِی پراکُفیِف (۱۹۵۳ – ۱۸۹۱)- آهنگساز و پیانیست برجستهٔ روس.
۷. Vladimir Nabokov؛ ولادیمیر نابوکُف (۱۹۷۷ – ۱۸۹۹) نویسندهٔ برجستهٔ روس که بعدها در ادبیات آمریکا هم جایگاه مهمی یافت.
۸. Ivan Bunin ؛ ایوان بونین (۱۹۵۳ – ۱۸۷۰) نویسنده، شاعر و مترجم برجستهٔ روس و اولین برندهٔ روس جایزهٔ نوبل ادبیات در سال ۱۹۳۳.
۹. Zinaida Hippius؛ زینائیدا هیپیوس (۱۹۴۵ – ۱۸۶۹) شاعر زن، نویسندهٔ برجستهٔ روس.
۱۰. Dmitry Merezhkovsky؛ دمیتری مِرِژکوفسکی (۱۹۴۱ – ۱۸۶۵) نویسنده و شاعر برجستهٔ روس، منتقد ادبی، مترجم و متأله.
۱۱. Konstantin Balmount؛ کنستانتین بالمونت (۱۹۴۲ – ۱۸۶۷) شاعر سمبولیست و مترجم روس. او ازجمله اشعار عمر خیام را به نظم روسی ترجمه کرد.
۱۲. Nikolai Metner؛ نیکلای مِتنِر (۱۹۵۱ – ۱۸۸۰) آهنگساز و پیانیست روس.
۱۳. Andrei Bely؛ آندرِی بِلی (۱۹۳۴ – ۱۸۸۰) نویسنده و شاعر عارفمسلک روس و از نمایندگان نامی جریان سمبلیسم و مدرنیسم ادبیات روسیه. خالق رمان شگفت پتربورگ که بهعقیدهٔ ولادیمیر نابوکُف یکی از مهمترین و پرمایهترین رمانهای روسی قرن بیستم است. او در ابتدا با شور و شوق فراوان انقلاب را پذیرفت، اما خیلی زود ناامید شد، درخواست خروج از کشور داد و سیزده سال پایانی زندگی را در برلین گذراند. لِف تروتسکی که با پدر و مادر آندرِی بِلی رفت و آمد داشت دربارهٔ مهاجرت او مینویسد: «بِلی مُرده است، تا همیشه. روح او دیگر در هیچ تنی زنده نخواهد شد» (روزنامهٔ پراودا. سال ۱۹۲۲. شمارهٔ ۲۲۰، اول اکتبر).
۱۴. Alexei Remizov؛ الکسی رِمیزوف (۱۹۵۷ – ۱۸۷۷) نویسنده، هنرمند و خوشنویس روس.
۱۵. Boris Zaytsev؛ باریس زایتسِف (۱۹۷۲ – ۱۸۸۱) نویسنده و مترجم روس.
۱۶. Ilya Erenburg؛ ایلیا ارنبورگ (۱۹۶۷ – ۱۸۹۱) نویسنده، روزنامهنگار و مترجم از زبانهای فرانسه و اسپانیایی.
۱۷. Vassily Kandinsky؛ واسیلی کاندینسکی (۱۹۴۴ – ۱۸۶۶) نقاش روس، تئوریسین هنرهای تجسمی و از پیشقراولان جریان آبستراکسیونیسم. یکی از معروفترین آثار او تابلوی «سوار سورمهای پوش» (۱۹۱۳) است.
۱۸. Fyodor Shalyapin؛ فئودور شالیاپین (۱۹۳۸ – ۱۸۷۳) خوانندهٔ معروف اُپرا و هنرپیشهٔ برجستهٔ روس.
۱۹. Marina Tsvetaeva؛ مارینا تسوِتایِوا (۱۹۴۱ – ۱۸۹۲) شاعر و مترجم برجستهٔ روس.
۲۰. Viktor Shklovsky؛ ویکتور شکلوفسکی (۱۹۸۴ – ۱۸۹۳) نویسنده و منتقد ادبی سرشناس روس و یکی از مهمترین نمایندگان مکتب فرمالیسم روس.
۲۱. Nina Berberova؛ نینا بِربِرووا (۱۹۹۳ – ۱۹۰۱) شاعر و نویسندهٔ روس.
۲۲. Vladislav Khodasevich؛ ولادیسلاو خاداسِویچ (۱۹۳۹ – ۱۸۸۶) شاعر و مترجم روس.
۲۳. The New Economic Policy؛ «نظام نوین اقتصادی» درواقع به مجموعه سیاستهایی اطلاق میشد که در مارس ۱۹۲۱ و طی دهمین کنگرهٔ حزب کمونیست به تصویب رسید و جایگزین سیاستهای «کمونیسم نظامی» شد که در طی سالهای جنگ داخلی میان انقلابیون و سلطنتطلبها در کشور برقرار بود. جنگ جهانی اول، انقلاب و جنگ داخلی روسیه را به ورشکستگی کشیده بود و دولتمردان شوروی چارهای جز تدوین سیاسیتهای اصلاحی اقتصادی جهت بازسازی کشور و پاسخگویی به نیازهای مردم نداشتند. سردمداران شوروی جهت بازسازی کشور و نهادن شالودهٔ نظام سوسیالیستی ناگزیر به استفاده از ابزارها و روشهای کاپیتالیستی شدند. در چارچوب سیاستهای نوین اقتصادی، سرمایهگذاری خارجی را پذیرفتند و نظام پولی را اصلاح کردند. مسئلهٔ مهم رسیدن به ثبات اقتصادی بود و از همین روی میبایست بر تورم چیره میشدند و بودجهٔ کشور را به سطح متعادلی میرساندند. به این ترتیبتوجه ویژه به واحدهای صنعتی توجه ویژهای شد، کارگاههای کوچکی که زیر بیست نفر کارگر داشتند از قانون ملّیسازی اجباری معاف شدند. تولید و توزیع مواد غذایی بهشدت کنترل شد. همهٔ این موارد در کنار هم نقش بسیار مهمی در عادیسازی نسبی شرایط اقتصادی کشور و شکلگیری شالودهٔ نظام سوسیالیستی داشتند.
۲۴. Feliks Dzierżyński؛ فِلیکس دزِرژینسکی (۱۹۲۶ – ۱۸۷۷) انقلابی و سیاستمدار برجسته و لهستانیتبار روس و مؤسس پلیس مخفی که بعدها به کا.گ.ب. تغییر نام داد.
۲۵. Anatoly Lunacharsky؛ آناتولی لوناچارسکی (۱۹۳۳ – ۱۸۷۵) انقلابی برجسته و از سران نظام شوروی در سالهای آغازین، اولین کمیسر عالی دانش و سوادآموزی شوروی. او همچنین بهعنوان نویسنده، مترجم، منتقد ادبی و روزنامهنگار هم فعالیت میکرد.
۲۶. Lev Trotsky؛ لیبا داویدویچ برونشتاین (۱۹۴۰-۱۸۷۹) که در جریان انقلاب نام خود را به لف داویدویچ تروتسکی تغییر داد یکی از مهمترین انقلابیون و از طراحان انقلاب اول ۱۹۰۵ و جنبشهای کارگری سازماندهیشده در سراسر روسیه، از بنیانگذاران اصلی ارتش سرخ و رهبر جناح چپ درونحزبی بلشویکها محسوب میشد. تا پیش از مرگ لنین از قدرت و نفوذ بسیاری برخوردار بود و بهنوعی بهعنوان جانشنین لنین به شمار میآمد. اما در کنگرهٔ سرنوشتساز اعضای حزب کمونیست با موضوع انتخاب جانشین لنین قافیه را به استالین باخت. در سال ۱۹۲۹ از شوروی مهاجرت کرد و در سال ۱۹۴۰ در مکزیک بهدست نیروهای شاخهٔ برونمرزی کا.گ.ب. کشته شد.
۲۷. Nikolai Berdyaev؛ نیکلای بردیایف (۱۹۴۸ – ۱۸۷۴) فیلسوف برجستهٔ روس، مؤلف آثار بسیاری در حوزهٔ الاهیات و سیاست و بزرگترین داستایِفسکیپژوه روس.
۲۸. Lev Kamenev؛ لِف کامِنِف (۱۹۳۶ – ۱۸۸۳) سیاستمدار و انقلابی برجستهٔ روس و از قدیمیترین همراهان و یاران لِنین.
۲۹. Sergei Prokopovich؛ سِرگِی پراکاپوویچ (۱۹۵۵ – ۱۸۷۱) اقتصاددان برجستهٔ روس و وزیر تجارت دولت موقت پس از برکناری تزار نیکلای دوم.
۳۰. Ekaterina Kuskova؛ یکاتِرینا کوسکووا (۱۹۵۸ – ۱۸۶۹) روزنامهنگار و فعال سیاسی و اجتماعی برجستهٔ روس.
۳۱. Semion Frank؛ سمیون فرانک (۱۹۵۰ – ۱۸۷۷) فیلسوف برجسته و اندیشمند مذهبی روس.
۳۲. Ivan Il’yin؛ ایوان ایلین (۱۹۵۴ – ۱۷۸۳) فیلسوف و روزنامهنگار برجستهٔ روس.
۳۳. Sergei Trubetskoy؛ سِرگِی تروبِتسکوی (۱۹۴۹ – ۱۸۹۰) فیلسوف روس.
۳۴. Boris Vysheslavtsev؛ باریس ویشسلاوتسِف (۱۹۵۴ – ۱۸۷۷) فیلسوف و اندیشمند مذهبی روس.